- اخبار حزب
- بازدید: 1093
دولت اجرای روح قانون منع بکارگیری بازنشستگان را به اجرای ظاهر آن اولویت بخشد
امیر اقتناعی، دبیر اول حزب کارگزاران سازندگی ایران- خراسان رضوی و نایبرئیس شورای اصلاحطلبان استان با تاکید بر اینکه دولت نه برای استاندار بلکه برای همه مدیرانی که میخواهد، انتخاب کند باید به روح این قانون توجه کند؛ گفت:
درست است که اشخاص بازنشسته با این سن یا 30 سال سابقه کار نباید در مصادیق مدیریتی بنشینند، اما این ظاهر و صورت قانون است، این قانون یک سیرت و روح دارد و روح قانون این بوده که در واقع افرادی باید در این مسند بنشینند که انگیزه بالایی دارند و برنامهها و ایدههای جدیدی دارند.
یعنی اگر کسی را با 29 یا 28 سال سابقه کار که یکی دو سال دیگر شامل این قانون میشود، بگذارد، بهلحاظ اینکه ایدههای جدید و انگیزههای جدید داشته باشد، خیلی فرقی نمیکند، این یعنی بیتوجهی بهروح قانون و توجه بهظاهر قانون و دولت اینطوری خودش را فریب میدهد و قطعا خودش متضرر و بهتبع این ضرر، جامعه ایران متضرر میشود.
دولت مسؤول است، مسؤولیت اخلاقی، قانونی و شرعی دارد که نسبت بهاین مسئله توجه جدی داشته باشد و اجرای روح قانون را بهاجرای ظاهر قانون اولویت ببخشد.
مدیران انتخابی باید با اهداف، برنامهها و آرمانهای دولت، هواداران دولت، کسانی که بهدولت رای دادند و دولت را بر مسند نشاندند، همراهی داشته باشد و بهآن برنامهها، دیدگاهها، اهداف و آرمانها معتقد باشد، بنابراین، این بحث کلی است که استاندار بعدی باید از جریان خود دولت و اصلاحطلبانی که از دولت حمایت کردند، باشد.
اداره استانی مانند خراسان با اداره دیگر استانهای کشور متفاوت است و استاندار باید هم شناخت همه جانبه نسبت بهمسائل استان داشته باشد و هم توانمندی خاصی برای اداره استان داشته باشد، بنابراین الزاما بومی بودن یا نبودن بحث مهمی نیست، بلکه توانمند بودن و شناخت داشتن نسبت بهابعاد متفاوت خراسان و مشهد بحث مهمی است.
«این قانون شاید یک توفیق اجباری برای دولت باشد تا خودش را کارآمد کند»
چون پیش فرض من این است که دولت بهخصوص در یک سال اخیر، کارآمد نبوده است، قانون منع بهکارگیری بازنشستگان شاید یک توفیق اجباری برای دولت باشد تا ذرهای خودش را کارآمد کند، بهشرطی که دولت این هوشیاری و هوشمندی راداشته باشد و بتواند از این فرصت بهنحو احسنت استفاده کند.
«دولت روشها و متدهای قبلی برای انتصاب مدیران را بکار نگیرد»
دولت روشها و متدهای قبلی برای انتصاب مدیران را بکار نگیرد. در واقع دولت از قبیلهگرایی یا سهم دادن بهبعضی از گروههای غیررسمی و غیرشناسنامهدار خارج از احزاب بپرهیزد، بحث احزاب کاملا متفاوت است، با احزاب باید تعامل شود،چوناحزاب دارای برنامه و هدف هستند و کسانی را که معرفی میکنند قطعا مسؤولیتشان را میپذیرند.
اگر دولت بخواهد با گروههای غیرشناسنامهدار و مبهم که بیشتر شبیه گعده هستند وارد تعامل شود، همین مسیر طی میشود و بهکارآمدی دولت کمک نمیکند، اما اگر دولت بیاید با توجه بهوعدههایی که بهمردم داده، با شناسایی چالشهای فعلی کشور و نیازهای روز جامعه، منطبق بر اینها نیروهای کارامد و همراستا با شعارها و وعدههای خود را برای این مناصب انتخاب کند، من قطعا معتقدم که وضعیت دولت نه تنها از این شرایط بدتر نمیشود، بلکه بهمراتب بهتر میشود.
«قانون منع بهکارگیری بازنشستگان یک خون جدیدی را در کالبد بروکراتیک جامعه ایران میدمد»
قانون منع بهکارگیری بازنشستگان در واقع یک خون جدیدی را در کالبد بروکراتیک جامعه ایران میدمد، بهاین معنا که بالاخره افراد و مدیرانی که سالیان سال در مناصب مدیریتی و اجرایی مشغول بهفعالیت بودند و فرصت نمیکردند، دیدگاهها ونظراتشان را بهروز و انگیزههایشان را بازتولید کنند، بهکنار میروند و افراد جوانتری بر مسند مینشینند که قطعا برنامههای جدیدی برای پیشبرد امور خواهند داشت.
مهمتر از برنامههای جدید، انگیزه مضاعفی است که آنها برای اثبات تواناییهای خودشان بههمراه دارند و بهکار میبنندند و این در واقع یک فرصت تاریخی برای جامعه ایران و یک توفیق اجباری برای دولت اقای روحانی است.
بهتر بود دولت قبل از اینکه این قانون در مجلس تصویب و ابلاغ شود و مسئله پیرسالی بدنه بروکراتیک جامعه ایران بخواهد بهصورت دستوری برطرف شود، خود دولت برای اجرای چنین دیدگاهی پیشقدم میشد و میانگین سنی مدیرانش را پایین میآورد و از مدیران جوان، با انگیزه، خلاق، دارای تفکرات نو و بهروز، همراه با تحولات جامعه جهانی و منطبق بر نیازهای روز جامعه ایران انتخاب میکرد.
تنها چالش دولت فرصت دو ماهه برای اجرای قانون است. امیدوارم، در همین بازه زمانی اندک دولت تا پایان 60 روز تدابیر لازم را بیاندیشد و نگذارد دقیقه 90 تصمیم بگیرد و باز هم بیش از این فرصتسوزی نکند.
نگاهم بهاین قانون مثبت است جز ایراد دو ماههای که دارد و چارهای هم نیست و امیدوارم دولت تدبیر و امید آقای روحانی که در یک سال گذشته در اکثر امور در تدبیر کردن عاجز بوده در این مورد تدابیر مقتضی و مورد نیاز را بهکار ببندد.
دغدغه شخصیتهای سیاسی فارغ از جناحبندیهای موجود نیز مانند دغدغه مردم این استان، انتخاب استانداری برای رفع معضلات موجود است تا از ظرفیتها و استعدادهای استان درراستای رفع معضلاتش بهره برد، حتی همانها که بومی بودن را اولویت نمیدانند، شناخت دقیق از استان را اولویت میشمارند.
باید دید وزیر کشور در این شرایط حساس که بسترهای نارضایتی در حوزههای مختلف بهخصوص اقتصاد و سرمایهگذاری در حال گسترش است و مردم این استان نیز از عدم مدیریت صحیح بیبهره نبودند، با انتخابی شایسته در پی مدیریت تخصصی و توانمند است یا انتخابی پر از حاشیه را نصیب دیار خراسان میکند تا موج دیگری را در پی بیتوجهی بهاصل مسائل استان رقم بزند؟