- اخبار حزب
- بازدید: 4
گفتوگو با نوید حسینیون- از رسانههای مکتوب تا فضای دیجیتال، تحلیل چالشهای حزب کارگزاران در عصر ارتباطات نوین
در دهههای اخیر، رسانهها تغییرات قابل توجهی را تجربه کردهاند و فضای رسانهای ایران از رسانههای مکتوب به سمت رسانههای دیجیتال حرکت کرده است. در گذشته، رسانههایی مانند روزنامهها و مجلات نقش اصلی را در اطلاعرسانی ایفا میکردند، اما امروز فضای مجازی به دلیل سرعت بالای انتشار اخبار و دسترسی راحتتر به اطلاعات، جایگاه کلیدی یافته است. با این حال، حزب کارگزاران سازندگی، بهرغم سابقه طولانی در حوزه رسانه، در تعامل با این فضا با چالشهایی مواجه بوده است. در این مسیر، عدم تطابق سریع با تحولات رسانهای و کمکاری در بهرهگیری از ظرفیت رسانههای مجازی به ضعف در برقراری ارتباط با افکار عمومی انجامیده است.
▫️در این راستا، نوید حسینیون، عضو شورای استان حزب کارگزاران سازندگی ایران خراسان رضوی به بررسی دلایل و چالشهای موجود در ارتباط رسانهای حزب و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت ارتباطی و رسانهای آن با جامعه خواهد پرداخته که در ادامه میخوانید.
در یک دهه گذشته، فضای رسانهای دستخوش تغییرات چشمگیری شده و به تنوع قابل توجهی رسیده است. در گذشته، رسانههای مکتوب مانند روزنامهها و مجلات چاپی نقش اصلی را ایفا میکردند، بهویژه در دهههای ۸۰ و ۹۰. در آن دوران، رسانههای وابسته به جریانهای مختلف، از جمله کارگزاران، چه در سطح رسمی و چه غیررسمی، تأثیرگذاری بالایی داشتند.
برای نمونه، رسانههایی که محمد قوچانی منتشر میکند هرچند وابسته به حزب کارگزاران نیستند از نظر عمق و محتوای رسانهای، جایگاه قابل توجهی دارند. همچنین، روزنامه سازندگی نیز سهم مهمی در جریانسازی رسانهای دارد.
با این حال، در حوزه رسانههای مجازی، که امروزه به دلیل سرعت بالای انتشار اخبار نقش کلیدی دارند، عملکرد ضعیفی داشتهایم. در یک دهه گذشته، فرصتهای متعددی برای تقویت حضور رسانهای در فضای مجازی وجود داشت، اما متأسفانه اقدام قابل توجهی در این زمینه صورت نگرفته است. این کمکاری موجب ضعف جدی در این حوزه شده است.
در حوزه رسانههای مجازی، با وجود نقاط قوت قابل توجه این فضا چه در رسانههای رسمی و چه در رسانههای غیررسمی متأسفانه عملکرد ما در حزب کارگزاران ضعیف بوده است. نتوانستهایم محتوای ارزشمندی را که در روزنامه سازندگی یا سایر مجلات همسو تولید شده، بهصورت خلاصه و کپسولی در فضای مجازی منتشر کنیم.
سازندگی یادداشتها، مقالات و تحلیلهای باکیفیتی داشته، اما در فضای مجازی بازتاب مناسبی پیدا نکرده است. همچنین، مواضع حزب چه در سطح واکنشهای خبری به رخدادهای روز و چه در مباحث ساختاری و نهادی مانند مسائل اقتصادی به درستی در رسانههای دیجیتال کشور دیده نشده است.
درواقع، ما نتوانستهایم این مباحث را بهگونهای در فضای مجازی ارائه کنیم که برای نسلهای جدید، بهویژه دهه هفتادیها و هشتادیها، تبدیل به ترند شود. دلیل اصلی این مسئله نیز کمکاری و عدم سرمایهگذاری کافی در این حوزه است.
چالشهای ارتباطی حزب کارگزاران با افکار عمومی را میتوان در ساختار و رویکرد تاریخی این حزب جستوجو کرد. احزاب معمولاً بر یک پایگاه مشخص استوارند، و حزب کارگزاران نیز از زمان شکلگیری خود در اوایل دهه ۷۰، ماهیتی نخبگانی داشته است. این حزب عمدتاً متشکل از مدیران، وزرا و معاونانی بوده که در ساختار حاکمیت نقشآفرینی میکردند.
احتمالاً به دلیل جایگاه سیاسی خود، در آن دوران نیازی به برقراری ارتباط گسترده با افکار عمومی احساس نمیکردند. اما از دهه ۹۰ و بهویژه در سالهای اخیر، این ترکیب دچار تغییر شده است. بسیاری از چهرههای حزب که در قدرت حضور داشتند، از ساختار حکومتی فاصله گرفتهاند و این امر بر شیوه ارتباطی حزب تأثیر گذاشته است.
مشکل اصلی در ارتباط با افکار عمومی ریشه در همان ذهنیت اولیه حزب دارد. کارگزاران همواره به دنبال تأثیرگذاری درونقدرتی بوده و در دهههای ۶۰ و ۷۰، افکار عمومی نقش چندانی در معادلات سیاسی نداشت. اما با ظهور رسانههای جدید در دهههای ۸۰ و ۹۰، افکار عمومی به نیرویی مؤثر تبدیل شد و شکل و جایگاه آن در سیاست تغییر کرد. عدم تطبیق سریع حزب با این تحول باعث شده که نتواند ارتباط مؤثری با جامعه برقرار کند.
عدم توانایی حزب کارگزاران در برقراری ارتباط مؤثر با افکار عمومی، تأثیر مستقیمی بر جایگاه کنونی آن داشته است. موضعگیریها و کنشهای سیاسی این حزب همواره با تردید و شک از سوی جامعه مواجه بوده، چراکه نتوانسته در موضوعات عمومی و مسائل پرمخاطب، مواضع روشنی اتخاذ کند.
برای نمونه، کارگزاران در حوزههایی مانند جامعه مدنی، محیط زیست و مسائل اجتماعی که برای مردم اهمیت زیادی دارد، یا موضعگیری مشخصی نداشته یا اگر هم داشته، چندان دیده نشده است. این مسئله مستقیماً به ضعف ارتباطی حزب با افکار عمومی بازمیگردد.
علاوه بر این، حزب در بسیاری از رخدادهای اجتماعی مهم ورود نکرده و در برخی مسائل اساسی نیز رویکرد فعالی نداشته است. چنین رویکردی موجب شده که حتی نخبگان و فعالان حوزههای مختلف نیز نتوانند با حزب ارتباط برقرار کنند، که این خود چالشی جدی برای آینده آن به شمار میرود.
وقتی یک حزب نتواند ارتباط مؤثری با افکار عمومی برقرار کند، طبیعی است که موضعگیریهایش در مسائل سیاسی و اقتصادی با سوءظن و تردید همراه شود. در چنین شرایطی، هر واکنش یا اظهار نظری از سوی حزب، از دید جامعه بیشتر به منافع شخصی و حزبی گره میخورد تا دغدغههای عمومی.
برای مثال، زمانی که حزب کارگزاران نسبت به دخالت دولت در بخش خصوصی اعتراض میکند، افکار عمومی بهجای درک این مسئله بهعنوان یک مطالبه عمومی، آن را واکنشی به منافع از دست رفته حزب تلقی میکند. همین موضوع در بحثهای سیاسی نیز دیده میشود؛ زمانی که حزب درباره یک مسئله موضعگیری میکند، به دلیل نبود ارتباط مستحکم با جامعه، این تصور به وجود میآید که تنها در راستای حفظ جایگاه خود یا تأمین منافع حزبی چنین موضعی اتخاذ شده است.
این در حالی است که در بسیاری از موارد، چنین برداشتی با واقعیت مطابقت ندارد. اما از آنجا که حزب نتوانسته پیوند مؤثری با افکار عمومی ایجاد کند، جامعه هم درک درستی از نیت و اهداف آن پیدا نمیکند.
اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که چه استراتژی رسانهای در دهه ۱۴۰۰ میتوانست موفقتر باشد، به نظر میرسد تمرکز بیشتر بر فضای مجازی یک ضرورت بود.
در رسانههای مکتوب، مانند روزنامه سازندگی، موضوعات مهمی مطرح و تحلیلهای عمیقی ارائه میشود. اما اگر این محتواها نتوانند بهصورت خلاصه و قابلفهم در فضای مجازی بازنشر شوند، جامعه بهراحتی از کنار آنها عبور میکند بهویژه در شرایطی که سرعت تحولات اجتماعی و خبری بسیار بالا رفته است.
استراتژی مؤثرتر این بود که فضای مجازی را بهعنوان ویترین اصلی در نظر بگیریم، نه صرفاً یک ابزار جانبی. البته پایه و اساس کار همچنان باید بر رسانه مکتوب استوار باشد، اما ضروری است که تیمی متخصص این محتواها را بهصورت خلاصه، گرافیکی، و جذاب در قالبهای مناسب، مانند طرحنگار یا محتوای ویدیویی، تولید و منتشر کند. این رویکرد نهتنها باعث دیدهشدن بهتر پیامهای حزب میشود، بلکه میتواند تعامل بیشتری با جامعه ایجاد کند.
حضور حزب در رسانههای پرمخاطب چه در سطح محلی، چه کشوری و چه بینالمللی به میزان سرعت و کیفیت واکنشهای آن بستگی دارد. هر جا که حزب در قبال یک موضوع، واکنشی بهموقع، مهم و تأثیرگذار داشته، در رسانهها دیده شده است. در مقابل، هر جا که عکسالعملی نداشته یا موضعگیری روشنی ارائه نکرده، بازتابی هم نیافته است.
بهطور کلی، میزان دیدهشدن حزب در رسانهها متناسب با مواضع و واکنشهای آن بوده است. اما برای تقویت این حضور، لازم است تعامل بیشتری با رسانهها برقرار شود. بهویژه در شرایطی که دولت در اختیار حزب است، باید موضعگیریها درباره تحولات و مسائل روز، واقعبینانهتر و مؤثرتر باشد و مهمتر از آن، این واکنشها با کمترین تأخیر ممکن صورت بگیرد.
مسئله حضور حزب در رسانهها بار دیگر به همان چالش ارتباطی ما با جامعه بازمیگردد. از نظر ساختاری، نتوانستهایم با فضای رسانهای کشور بهخوبی هماهنگ شویم. هرچند در میان اعضای حزب، چهرههای تأثیرگذاری مانند حسین مرعشی، محمد قوچانی و اکبر منتجبی و محمد عطریانفرحضور داشتهاند که در حوزه رسانه فعال بودهاند، اما تعامل حزب با رسانهها بهاندازه کافی قوی و مؤثر نبوده است.
یکی از دلایل این وضعیت، عدم دسترسی آسان رسانهها به چهرههای حزبی است. درحالیکه یک استاد دانشگاه بهراحتی در دسترس خبرنگاران برای مصاحبه قرار میگیرد، روزنامهنگاران برای ارتباط با اعضای تأثیرگذار حزب باید جستوجوی بیشتری انجام دهند. برای حل این مشکل، ضروری است که یک چارچوب ارتباطی منسجم با رسانهها تعریف شود و حزب ارتباط خود را محدود به روزنامه «سازندگی» نکند.
همچنین، فعالیت حزب در رسانههای مجازی باید بهمراتب گستردهتر و مؤثرتر باشد. تولید محتوای رسانهای، بهویژه توسط روابط عمومی حزب، نقشی کلیدی در این زمینه دارد. اگر مصاحبهای انجام میشود، باید در قالبهای متنوعی نظیر عکسنگار، ویدئوهای کوتاه و محتوای خلاصهشده منتشر شود تا در رسانههای حزب و دیگر رسانههای فضای مجازی بازنشر یابد.
در پلتفرمهایی مانند توییتر و اینستاگرام نیز حضور حزب بسیار کمرنگ بوده است. عدم سرمایهگذاری در این حوزه باعث شده تا ارتباط مؤثر با مخاطبان و رسانهها کاهش یابد. در نتیجه، هنگامی که حزب موضعگیری میکند یا رویداد مهمی را مطرح میسازد، رسانهها کمتر سراغ آن میآیند. برای حل این مشکل، باید بر تولید محتوای منظم، ارتباط مستمر با رسانهها و استفاده حداکثری از ظرفیت فضای مجازی تمرکز کرد.
حزب در تعامل با رسانههای محلی و استانی ضعف جدی دارد و نتوانسته ارتباط مؤثری با آنها برقرار کند. اگر بخواهیم شاخصی برای این موضوع در نظر بگیریم، میتوان به مصاحبهها، اظهار نظرها، بیانیهها و گزارشهایی اشاره کرد که حزب در سطح استان منتشر کرده از جمله مسائل مرتبط با حجاب، جمعآوری فضای نشستن کافه پیادهرو، یا بحران کمبود برق. بااینحال، هیچیک از این موضوعات در رسانههای محلی و استانی بازتاب مناسبی نداشته است.
این نشان میدهد که حزب بهطور کلی از ظرفیت رسانههای محلی غافل بوده و نتوانسته تعامل لازم را ایجاد کند. در نتیجه، اتفاقات و مواضع حزب به رسانههای استان منتقل نشده و در نهایت بازتابی در سطح جامعه هم پیدا نکرده است. ضعف در همکاری و تعامل با رسانههای محلی باعث شده این حوزه بهنوعی ناقص باقی بماند.
ضروری است که بررسی شود طی یک سال گذشته، چه تعداد از گزارشهای مربوط به حزب در رسانههای محلی منتشر شده و این آمار در مقایسه با مواضع و اقدامات حزب چه نسبتی دارد. این ارزیابی میتواند نشان دهد که تا چه اندازه در برقراری ارتباط رسانهای مؤثر، دچار کمکاری بودهایم.