- اخبار حزب
- بازدید: 1833
افتتاح رسمی دفتر حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی در نیشابور و فیروزه
با حضور امیر اقتناعی (دبیراول حزب در استان)، مجید فرجامی (قائممقام دبیراول)، پوریا براتیان (رئیس دفتر شهرستانها)، مرتضی کرامت و مجید لگزیان (اعضای شورای استان) و سهیلا محمدپور (مسئول واحد آموزش استان)؛ دومین دفتر شهرستانی حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسانرضوی در نیشابور و فیروزه افتتاح شد.
امیر اقتناعی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در نشستی که پس از دیدار با فرماندار نیشابور، در محل دفتر این حزب و با حضور فعالین سیاسی و نمایندگان احزاب این شهر برگزار گردید، ضمن تشکر از حمایتهای فرماندار نیشابور و تقدیر از تلاشهای مجید ایاز (رابط حزب) به منظور پیگیریهای مجدّانهاش در راستای تشکیل این دفتر، خاطرنشان کرد:
نمیتوانم خوشحالی خویش را از راهاندازی دفتر حزب کارگزاران شهرستان نیشابور پنهان کنم. در واقع دفتر نیشباور بایستی پیش از اینها تاسیس میشد اما پارهای از دقتنظرهایی که اعضای دفتر مشهد در این باب داشتهاند، تاخیر مذکور را رقم زد اما این تاخیر، مسبب خیر شد و اکنون شاهد یک شورای مرکزی برای دفتر نیشابور هستیم که امیدواریم کارآمد و مثمر ثمر باشد.
برای تاسیس این دفتر، بایستی مراتب قدردانی خود را از آقای حسامی به جا آورم. در ابتدای امر، آقای لگزیان، به عنوان مسئول شهرستانهای حزب به نیشابور آمدند و طی صحبتهایی که آقای لگزیان با آقای حسامی داشتند، ایشان آقای ایاض را جهت ادامه فرایندهای تاسیس دفتر معرفی کردند و تاسیس دفتر نیشابور، محصول همان نشست و معرفی است.
پیش از آنکه من سخن آغاز کنم، دوستان دیگر در باب مشکلات فعلی جامعه و حکمرانی در کشور، سخن گفتهاند. اکنون جامعه ما با یک سرخوردگی و ناامیدی سیاسی روبهرو است که این مسئله در میان جوانان، با شدت بیشتری محسوس است. اما ما در ادامه یک پروسه تاریخی در ایران، کماکان نبایستی از یاد ببریم که امید، بذر هویت ماست. در واقع در فضای امیدوارانه است که اتفاقات جدید، امکان وقوع خواهند یافت. دوستان به درستی به مصائب مجلس پنجم، به عنوان مقدمه حوادث دوم خرداد 1376 اشاره کردند. در آن زمان، با یک فراکسیون اقلیت منسجم و قوی، بستر مناسب برای حادثشدن دوم خرداد فراهم آمد. اما در مقایسه با آن شرایط، مشاهده کردیم که در سال 82 و با وجود یک اکثریت کافی، متاسفانه شاهد توجه لازم به انتخابات ریاست جمهوری سال 84 نبودیم و متاسفانه ابتدا در انتخابات مجلس هفتم و سپس در انتخابات ریاست جمهوری نهم، عرصه سیاست را به رقیب واگذار کردیم. پس از آن اتفاقاتی در طول یک دهه در جامعه ایران رخ داد که الآن پس از گذشت قریب به هفت سال، عواقب و پیامدهای آن همچنان گریبانگیر جامعه ایرانی است و نمیتوان اطمینان حاصل کرد که در آینده، این اثرات به طور تمام و کمال از بین برود.
در حقیقت، ما در حزب کارگزاران معتقدیم که انتخاباتهای مجلس پیش از انتخابات ریاست جمهوری، تعیینکننده گفتمان حاکم بر انتخابات آتی ریاست جمهوری است و به نحوی گزینشگر رئیس جمهور آتی خواهد بود. بدین سبب، میتوان قیاس میان شرایط فعلی کشور و شرایط انتخابات مجلس پنجم را یک قیاس درست و دانست و با کمی امید و انگیزه، تاثیر جدی در انتخابات مجلس پنجم بگذاریم. میتوان در انتخابات مجلس آتی، حداقل با ایجاد یک اقلیت قوی و منسجم در مجلس، راه را برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم، هموار سازیم.
در خصوص مباحث تحزب و لزوم تحزب در جامعه ایران، تا کنون شاهد مباحث نظری گستردهای هستیم. حزب کارگزاران معتقد است که مسئله اصلی جامعه ایران در شرایط فعلی، بحران کارآمدی است. این بحران کارآمدی، از نظر حزب، در عدم شفافیت و تا حدی فساد موجود در سیستم ریشه دارد. در فضایی که عدم شفافیت بر مناسبات سیاسی حاکم است، در فضایی که احزاب به صورت حقیقی فعال نیستند، در فضایی که رسانهها به خصوص رسانههای مکتوب از بستر مناسب برای فعالیت برخوردار نیستند، طبعاً با یک فضای غبارآلود روبهرو خواهیم بود و به تبع آن با بحران کارآمدی روبهرو خواهیم بود.
حزب در حقیقت با بحثهایی پیرامون مشارکت مشروط در انتخابات مخالف است. انتخابات، چه در ایران و چه در سرتاسر جهان، فرصتی برای ابراز نظر، حتی به صورت حداقلی است. جریان اصلاحطلبی و حزب کارگزاران به عنوان یکی از احزاب معتقد به گفتمان اصلاحطلبی، همواره در طول تاریخ، درگیر یک کشمکش سیاسی با اقتدارگرایان بوده است. صندوقهای انتخاباتی، یک فرصت برای اصلاحطلبان بوده که تا یک حداقلهایی را در حوزه مدیریتی و برای تعدیل یا تصحیح در سیستم حکمرانی از خود بروز بدهند. برخی از دوستان در جریان اصلاحطلبی، معتقداند که اگر پارهای از شرایط مدنظر، لحاظ نگردد، از شرکت در انتخابات خودداری خواهیم کرد. من معتقدم که راه اصلاح فرایندهای انتخاباتی و حتی نظارت استصوابی، چنین نیست که دوستان میگویند. سخن خود را با یک مثال، روشن خواهم کرد: فرض کنید که یک سفره غذایی پهن است و شما اعلام میدارید که از نشستن بر سفره خودداری خواهید کرد؛ چرا که با نوع غذای حاضر مشکل دارید. به شما میگویند که در صورت حاضر نشدن، دیگر غذایی در کار نخواهد بود. در چنین شرایط چه خواهید کرد؟
اکنون صندوق انتخابات با تمامی مشکلات حاضر است. شما یک بار، دوبار و یا سه بار میتوانید در انتخابات شرکت نکنید و در صورت تکرار، دیگر صندوق رای نخواهد بود که بتوانید به ابراز عقیده حداقلی بپردازید. تدبیر در حوزه سیاست به معنای تدبیر عمل در راستای اصلاح امور، میطلبد که حداقلهایی در وضع موجود را حفظ کنید و در گام بعدی، برای کسب قدرت بیشتر به چانهزنی بپردازید. اما اینکه از ابتدا بیان کنید که راضی به حداقل نیستید و در صورتی وارد چانهزنی خواهید شد که از حداکثر برخوردار باشید، این رفتار را نمیتوان تدبیر نامید. ما به عنوان یک حزب سیاسی حرفهای، معتقدیم که حزب یک حلقه واسطی است میان حکمران و جامعه که بایستی مطالبات جامعه را کانالیزه کرد و آنها را از حکمرانان طلب کرد تا عرصه عمومی و عرصه قدرت به نفع جامعه، متعادل کرد. حال، اگر این حلقه واسط بیان کند که من دیگر حاضر نیستم، ممکن است که جامعه در خلاء نخبگانی به هر راهی برود؛ که یکی از راههایی که ممکن است بدان سو برود، ناامیدی و خانهنشینی است. در فضایی که احساس تعلق و رهایی وجود خواهد داشت، عوارض و اثرات اجتماعی فراوانی بر جامعه باقی خواهد داشت. در عرصه سیاست، بایستی در بسیاری از موارد، خیر عموم را لحاظ کند.
جریان اصلاحطلبی امروز به واسطه آقای روحانی، مورد مواخذه قرار میگیرد اما در سال 92، به این سبب از ایشان حمایت کرد که حداقلهایی از خیر عمومی لحاظ گردد. جریان اصلاحطلبی اعلام کرد که ما از حسن روحانی حمایت میکنیم تا عرصه سیاستورزی در جامعه ایرانی که به واسطه 8 سال حکمرانی اقتدارگرایان، مسدود شده بود، با گشایشی نسبی همراه شود. ما نبایستی فراموش کنیم که در سالهای پس از حوادث سال 88 در چه نقطهای بودیم. در خصوص سال 92، بزرگان اصلاحطلب دست به یک خرد جمعی زدند که پدیدهای به اسم آقای روحانی توانست در 48 ساعت پایانی، تعداد زیادی رای کسب کند. هر چند که آقای روحانی به تمامی وعدههای خود عمل نکرد؛ اما به لحاظ کلی، بسیار غیر منصفانه است که بگوییم شرایط نسبت به گذشته بهبود نیافته است. ما به عنوان احزاب حرفهای نبایستی این نکته را فراموش کنمیم که وظیفه ما مطالبهگری است، وانگهی این مطالبات بایستی واقعی و مبتنی بر شرایط فعلی جامعه و حکمرانان باشد. ما اگر بخواهیم که سطح مطالبات را به صورت کاذب افزایش بدهیم، در نتیجه آن که با یک انباشت مطالبات روبهرو خواهیم شد که به یاس و ناامیدی منجر خواهد شد. یکی از انتقاداتی که در بحبوحه انتخابات سال 96 و پس از آن به تیم آقای روحانی وارد میساختیم آن بود که مطالبات جامعه را به صورت متراکم افزایش دهید. شما مطالبات جامعه را افزایش میدهید اما با ناتوانی در پاسخ به آن، یاس و ناامیدی تنها عایده این رفتار خواهد بود. آنچه که در دوران اصلاحات رخ داد آن بود که احزاب بدون توجه به توانایی حکمرانان و به خصوص حکومت آقای خاتمی، اقدام به افزایش سطح مطالبات جامعه کردند. این تراکمسازی مطالبات، از پایین به آقای خاتمی فشار وارد میساخت و از بالا نیز راههای تحقق نیز مسدود بود. حکومت آقای خاتمی در آن زمان، از هر دو سو تحت فشار بود. در آن فضا، جامعه دچار یاس و ناامید شد. از سویی، چنددستگی اصلاحطلبان نیز این فضا را تشدید ساخت و در نهایت، مشاهده کردیم که آقای احمدینژاد به ریاست جمهوری دست یافت و پیامدهای آن همچنان، قابل مشاهده است.
از نظر ما، مشکل اصلی سیستم مدیریتی، بحران کارآمدی است. در بخشهایی معتقدیم که نظارت استصوابی، مانع از حضور نیروهای درستکار به دستگاههای تصمیمگیری اعم از حکومت و مجلس شده است. اما منظور از بحران کارآمدی خود را به صورت دیگر نشان میدهد. انتخابات اخیر شوراهای شهر، یکی از آزادترین انتخابات کشور بود. اصلاحطلبان در پایان دوره مدیریتی خود، نمیتوانند معترض باشند که دستگاههای دیگر در امور آنان دخالت کردهاند و یا نظارت استصوابی مانع ورود نیروهای اصلی آنان و یا انجام فعالیتهای لازم از سوی آنان بوده است. من به شدت معتقدم که اگر اصلاحطلبان، نتوانند با کارنامه مطلوب، دوره خود را به پایان برسانند، دیگر مسئله بحران کارآمدی به حد عالیترین حد خود خواهد رسید که آن نیز ناشی از نبود یک برنامه منسجم است. ما یک برنامه منسجم و چارچوبمند نیاز داریم و بایستی آن را به عامه مردم ارائه کنیم، تا هم نیروهای خود را متناسب با آن به درون حلقه حکمرانی بفرستیم و هم مردم مطابق آن از ما به مطالبهگری بپردازند. در حقیقت باید گفت: تحقق حزب حرفهای بدین معناست. شاید اصلاحطلبان بتوانند بگویند که نظارت استصوابی در خصوص مجلس اثرسوء داشته اما این مسئله در خصوص شوراهای شهر، از حیض انتفاع افتاده است. در خصوص دستاورد حداقلی بایستی بگویم که مجلس دهم، حداقلیترین دستاورد آن نسبت به مجلسهای هفتم و هشتم آن است که با حکومت حسن روحانی همراهی کرد، برجام را به تصویب رساند و شاهد آن بودیم که سوای از میاحث سیاسی، در مسائل کلان منافع عالی ملی به یک اجماع فراجناحی دست یافت که یک دستاورد بزرگ است. در مجلس پیشین، پارهای ازنمایندگان، کفنپوش در مجلس به تظاهرات میپرداختند.
بحث نظارت استصوابی، سالهاست که در کشور پیش آمده است اما هیچ فرایند مطالبهگری برای آن ترسیم نشده است، چرا که همواره این بحث در افکار عمومی مطرح گردیده است. من نمیگویم که تماماً نظارت استصوابی نباشد، وانگهی بحث من آن است که نبایستی به بهانه نظارت استصوابی با صندوقهای رای خداحافظی کرد. مسئله اصلی که اکنون اصلاحطلبان به آن دچار هستند، بحران کارآمدی و فقدان برنامه منسجم جهت اداره کشور است.
در ادامه، حمید حسامی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز معتقد بود نگاه کاریزماتیک به اشخاص در فضای سیاسی جامعهی ایران از بین رفته و جامعه با رسیدن به بلوغ فکری که به مدد چالشهای سیاسی و شبکههای اجتماعی به دست آمده به سرعت به سمت مطالبهمحوری در حرکت است و این نوید روزهای خوب در فضای سیاسی است، حسامی افزود: بیشک احزاب در مسیر مطالبهگری و بلوغ فکری نقشی تعیین کننده دارند.
همچنین رضا مهرداد، روزنامه نگار و عضو شورای شهر پنجم نیشابور، ریشهی فضای نامطلوب فعلی ایران در منطقه را عدم تحزّب و عدم وجود تشکلهای قدرتمند و سازمانیافته دانست، مهرداد تاکید کرد: نقش احزاب در انتخابات مجلس پنجم و پیروزی اصلاحطلبان و به دنبال آن حماسهی دوم خرداد غیر قابل انکار است و امروز نیز شرایطی مشابه آن زمان در کشور حکمفرماست، حمایت از احزاب و تشکلهای مدنی میتواند بار دیگر نقش موثری در تزریق امید و رهایی از شرایط فعلی ایفا کند
لازم به ذکر است به موجب این ابلاغ، افراد ذیل با تصویب شورای استان و با حکم دبیراول حزب در استان به مدت دو سال، به عنوان عضو شورای حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی در شهرستانهای نیشابور و فیروزه انتخاب میگردند:
1- رضا ابراهیمنیا
2- مجید ایاز
3- نجمه بخشعلی
4- هادی ترقی
5- فائزه جمشیدی
6- سیدمحمد حسینی
7- وحید سجادینیا
8- پیمان صادقی
9- سیما عربیارمحمدی
10- عبدالرضا قندهاری
11- رضا مهرداد
.