- اخبار حزب
- بازدید: 193
به همریختگی یک بازسازی
به همریختگی یک بازسازی
یادداشت احمد ظریفیان، وکیل پایه یک دادگستری و دبیر اول حزب کارگزاران سازندگی ایران- خراسانرضوی در روزنامه سازندگی
در ماجرای قتل بیرحمانه داریوش مهرجویی در هفتهای که گذشت شاهد پخش ویدیویی از بازسازی صحنه قتل این هنرمند نامی کشور بودیم. به نظر میرسد یکی از مهمترین مقاصد پلیس در انتشار چنین تصاویری، نشان دادن سرعت عمل در دستگیری متهمین و البته به نتیجه رساندن و مشخص کردن عامل یا عوامل اصلی این جنایت هولناک است. اگرچه دنبال کردن چنین هدفی قطعا مورد تقدیر از جانب افکار عمومی و اولیا دم میباشد لکن در چنین سلب حیاتی آن هم در مورد شخصی چون داریوش مهرجویی دقت موشکافانه در بررسی موضوع انتظاری بسیار فراتر از سرعت به نتیجه رساندن پرونده است. در ویدیویی که به صورت تقطیع شده از بازسازی صحنه قتل به نمایش گذاشته شد حداقلهایی از اصول علوم جنایی و جرمشناسی رعایت نشده بود. در مشاهده این صحنهها ذهن بیشتر متبادر به یک به همریختگی در پاسخگویی متهمین سپس وصل کردن این پازل توسط عوامل پرسشگر بود. متخصصین علوم جنایی، به ویژه در حوزه قتل قطعا به این مهم صحه خواهند گذاشت که بررسی و بازسازی صحنه قتل محصول پیشدرآمدهای مهمی است که البته امیدواریم به وجود آمده سپس بررسی سانتیمتری اتفاقاتی است که از دهان متهم خارج میشود. سوالاتی از قبیل چرا از درب دیگری وارد منزل استاد مهرجویی نشدید؟ و پاسخ به اینکه تصور میکردیم آن درب دوربین دارد. عدم روشن شدن نحوه واكنش خانم محمدیفر در زمانی که متهمین در حال قتل کارگردان نامی ایران بودند و تصمیم به قتل ایشان در همان صحنه پس از اجبار فردی به نام کریم، روایت تصویربرداری شده از بازسازی صحنه قتل را بیش از پیش از یک کار تخصصی دور مینماید. قطعاً نگارنده به این موضوع واقف است که در چنین پروندههایی همه ابعاد پرونده قابل گفتن و نمایش نیست لکن انتظار میرود به جهت شهرت مقتول و رصد افکار عمومی و افکار تخصصی آنچه به نمایش گذارده میشود، منطبق بر یک کار حرفهای باشد. مطلب با اهمیت دیگر اینکه در این بازسازی متهمین به صراحت اقرار به قتل آقای مهرجویی و همسرشان مینمایند و پس از چند روز دختر متوفیان اعلام میدارد که قاتل مشخص نیست و وکیل ایشان به درستی همه را از هرگونه گمانهزنی تا روشن شدن ابعاد پرونده برحذر میدارد. اگرچه از منظر حقوق کیفری اقرار در اثبات جرم، طریقیت دارد و قاطع حل و فصل پرونده نیست اما نمیتوان انتظار داشت دختر آقای مهرجویی از چنین موضوعات حقوقی با خبر باشد و از این منظر اظهارنظر کرده باشد. دلایلی که در مورد علت قتل نیز بعضا اعلام میشود نیز احتیاجی به واکاوی جدی دارد تا شان استاد مهرجویی رعایت شود. موضوعاتی از قبیل بدهی ۳۰ میلیونی با کینه به دل گرفتن متهمین از شکایت استاد شاید برای قتل یک فرد عادی قابل باور باشد اما پذیرشش در مورد ایشان قدری قابل هضم نیست. لذا بسیار انتظار میرود مقام محترم قضایی و کارآگاهان ویژه بررسی قتل عمد در استان البرز که متاسفانه سابقه قتلهای مهمی را در خود دارد و این قطعا به زبده بودن آنان از حیث تجربه عملی کمک شایانی کرده در فقره قتل هنرمند مشهور کشورمان این بار ابعاد این پرونده را کاملا مشخص سپس اطلاعرسانی کنند و فضای به نتیجه رساندن پرونده را خود پرابهام و متناقض ننمایند. حداقل اگر حق داریوش مهرجویی در زنده بودنش آنطور که باید ادا نشد در به نتیجه رساندن پرونده قتلش و برای تشفی خاطر دختر و دوستدارانش اندکی جبران گردد. شاید سکانس آخر آرامش خاطر آقای کارگردان را فراهم کند.