- اخبار حزب
- بازدید: 560
«تَدبیرِ اُمید؟/ همه جناحهاي اصلاحطلب در حد شعار و طرح مسائل كلان باقي ماندهاند كه فايدهاي هم براي جامعه ايران ندارد»
بیستوپنجمین جلسه از سلسله جلسات دیالوگ عصر پنجشنبه تحت عنوان «تَدبیرِ اُمید؟» به همت کانون جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی در محل دفتر مرکزی حزب استان در مشهد، برگزار گردید. در این نشست که هدف از آن گفتگویی پیرامون انتخابات هیاترییسه مجلس و حذف علی مطهری بود جمعی از اعضا و هواداران حزب و علاقهمندان به مسائل سیاسی گردهم آمدند.
در ابتدای این نشست دکتر مهدی نجفزاده، عضو هیاتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، گفت:
در سياست با دو عرصه روبرو هستيم كه دسته اول "هاي پالتيكس" مربوط به مفاهيم بزرگي چون عدالت، جامعه مدني و... است که گفتمانساز ميشوند. در ايران نيز با شروع اصلاحات در سال ١٣٧٦ موضوعات كلان توسط افرادي چون خاتمي طرح و آغاز شده و گفتمانساز شدند.
وي با اشاره به وجه دوم كه از سال ١٣٩٦ به عرصه سياسي ايران وارد شدند بيان كرد: اين وجه شامل موضوعات خرد در عرصه سياست است. موضوعاتي كه در جامعهی درگير امروز، داراي اهميت بيشتري هستند در عرصه خرد سياست هستند که كاملا روزمره اند و سياست به نوعي شخصي شده است.
همه جناحهاي اصلاحطلب در حد شعار و طرح مسائل كلان باقي ماندهاند و شعار ميدهند كه فايدهاي هم براي جامعه ايران ندارد. عليرغم اينكه احزاب اصلاحطلب در عرصههاي كلان صاحب سخن بودند و ميتوانستند منش اصلاحطلبي پيشه كنند؛ اما بسياري از آنها نميتوانند در عرصههاي خرد حرفي داشته باشند.
اصلاحطلبي زماني جريانساز بوده است اما هماكنون اينگونه نيست و به ايستگاهي متروك بدل شده است. عرصهي منازعات ايدئولوژيك به عرصه خرد منجر شده است و در اين ميان اصلاحطلبان بايد موضعگيري كنند ولي امكان آن را ندارند.
جناحهاي اصلاحطلب در موضوعات خرد موضع شفافي ندارند در حالي كه فضاي بازي، تغيير يافته و هم اكنون بازيها در جاي ديگري رقم ميخورد كه نياز به موضعگيري دارد.
نجفزاده با اشاره به رفتارهاي رسانهها عنوان كرد: دستهاي از رسانهها بنگاههاي سخنپراكني هستند. هركسي ميتواند به توليد خبر بپردازد به نوعي كه در چند ماه گذشته حتي رهبري اصلاحات در دست فعالين مجازي بوده است و همه اين موارد بدليل تغيير زمين بازي است.
اصلاحطلبان در زمان كنوني به عرصهي اصولگرايي رانده و تبديل به جزئي از گفتمان اصولگرايي شدهاند و چون حرفي در عرصه خرد ندارند بايد از عرصه اصولگرايي سخن بگويند.
نجفي در ادامه تصريح كرد در شرايط كنوني يا اصلاحات بايد در فضاي خرد صاحب سخن شوند و يا براي تشكيل يك مجلس قدرتمند با اصولگرايان وارد ائتلاف شوند.
وي با تاكيد به تغييرات عرصه بازي اظهار كرد: اصلاحات و اصولگرايي در عرصه خرد تفاوتهاي زيادي ندارند و اساسا تشكيل ائتلاف، براي ايجاد يك طيف و دادن و گرفتن امتيازهاست و بزرگان اصلاحطلبي نيز به همين سو در حركت هستند. اتفاقي كه در مجلس اتفاق افتاده است در جامعه نيز ميتواند تكرار شود.
نجفي عدم شفافيت در عرصههاي خرد را موجب عدم كارايي دانسته و گفت: اصلاحطلبي به اين شكل از بين رفته است و دليل آن نداشتن حرف در عرصه خرد است. عرصهي خرد، عرصهي لفاظي نيست بلكه در اين عرصه بايد صراحتا تصميم گرفت؛ عرصهي خرد نيز نياز به رهبر ندارد.
گفتمانها قديمي ميشوند، اين همان ايستگاه متروكهاي است كه هيچ انگيزهاي را برنميانگيزد.
بايد پرسشي دقيق در مورد جهتگيريهاي جامعه و نحوه تفكر آن گرفته شود.
امروز بعد از گذشت بیش از ۲۰ سال باید به مفاهیم و مسائل خرد سیاسی ورود پیدا کنیم. درحالیکه همان مسائل گفتمانی و کلیات باقی ماندهایم.
ساخت سياسي و قواعد بازي در جامعه ايران اصولگرايانه است و همچنين اختلاف زيادي بين اصلاحطلبان و اصولگرايان وجود ندارد پس بهتر است ائتلاف ايجاد شود.
اختلاف اين دو گروه با سايرين است و براندازن باعث فرو رفتن اين دو گروه در دامن هم هستند. آنها بدنبال دزديدن گفتمانها هستند و قاعدهاي براي بازي ندارند.
وجود قواعد و قوانين منجر شده است كه اصلاح طلبان و اصول گرايان نتوانند پايشان را فراتر از اين حدود بگذارند؛ اين قواعد نيز چنانچه گفته شد اصولگرايانه است و در نتيجه اصلاحات جزوي از گفتمان فراخ اصولگرايي است.
اصلاحطلبان خود را محدود به اصلاحات آرام كردهاند اما تفكر دشمني آنها با اصولگرايي اشتباه است چرا كه اين دو صرفا رقباي قابل احترام يكديگر هستند.
وي تاثيرگذاري اصلاحات را منوط به تعيين تكليف اظهار نظرها و خروج از شكل وجه المصالحه بودن عنوان كرده و گفت: ساخت سياسي در اختيار اصلاحطلبان نيست و اگر اصلاحطلبان قصد انجام اصلاحات سيستماتيك را دارند بايد پيوستن به يك ائتلاف را با آغوش بپذيرد. اصولگراها نيز در برخي زمينهها لزوم انجام اصلاحات را پذيرفتهاند. وجهالمصالحه بودن در دراز مدت اصلاحطلبان را حذف خواهد كرد و موجب بازي خوردن خواهد شد در حاليكه قبول و پذيرش همراهي با اصولگرایان ميتواند امتيازهايي را در اين بازي براي اصلاحطلبان جلب كند.
اصلاحطلبي يك گفتمان نيست بلكه وضعيتي بوده است كه بايد از آن گذر ميشد اما اين اتفاق نيفتاده است. اصلاحات مدنظر اصلاحطلبان كارايي خود را از دست داده است. اصلاحات بايد براي خود پلت فرمي تعيين ميكرد در حاليكه هيچ دستاوردي نداشته است و اصلاحات سياسي نيز متفاوت از اصلاحات اجتماعي هستند و اصلاحات مدنظر ما علاوه بر از دست دادن كارايي خود ديگر تغييري هم نخواهد كرد. اصلاحات به معناي عبور از يك وضعيت به وضعيت ديگر است كه اصلاحطلبان بخاطر مواهب اقتصادي آن در همين شرايط ماندهاند و همين مسئله منجر به بياعتمادي مردم شده است.
گفتمان گزارههايي در خود دارد كه توليد كننده، مصرف كننده است و وضعيتها را مشخص ميكند و طبق اين تعريف اصلاحات گفتمان نيست و خود يك وضعيت است. القاي اينكه مردم راي بدهند تا از افراد ديگري جلوگيري شود خود نمونهاي از ناكارآمدي است.
گفتمانها به دلخواه ما نيستند، گفتمانها بياثر ميشوند و نبايد انتظار داشت كه گفتمان اصلاحاتي وجود داشته باشد. ما در اين ميان با سرعت به سمت لاريجانيزه شدن اصلاحات ميرويم.
وي حزب كارگزاران را در نوسازي ساخت جمهوري اسلامي داراي اهميت عنوان كرده و گفت: بايد واقعگرا بود و جامعه را شناخت، شرايط ايران مستعد فعاليت احزاب نيست و اگر هم چنين باشد تغييرات بايد از سطوح پايين بجوشد.
هرجا قدرتي وجود داشت آنرا در هم بشكنيد چرا كه قدرت باعث ايجاد فساد است.
نجفزاده همچنين با اشاره به وضعيت فراكسيون اميد در مجلس شوراي اسلامي بيان كرد: وزن اين فراكسيون مشخص نيست و بعد از گذشت بيش از سه سال دقيقا مشخص نيست چند نماينده وابسته به اين طيف حضور دارند. اصلاحطلبان مجبور بودند در همين فضاي غبارآلود راي بدهند.
مجلس صرفا نام اميد را يدك ميكشيد و اين از بسياري از تصميمات مشخص است.در اين خصوص بسياري از بزرگان اصلاحات نيز مايل به اعلام وزن فراكسيون اميد نبودهاند چون با هويدا شدن آن بيوزني آنها نيز نمايان ميشد. در حقيقت در وضعيت بغرنجي در انتخابات مجلس قرار گرفتيم.
نجفزاده نتيجه اين شرايط را حضور طيف وسيعي از افرادي دانست كه داراي جهتگيري سياسي هم نيستند و بوسيله پول و سرمايه در اين مجلس حضور دارند. دو ذهنيت وجود دارد كه يكي مدافع برملا كردن بيقدرتي فراكسيون اميد است و بيطرفي آنهاست به اين دليل كه بتوانيم برآوردي از شرايط داشته باشيم؛ طيف ديگر ميگويد بايد جهتگيري كنيم و افرادي را كه براي آنها تبليغ كنيم مجبور به راي دادن نماييم.
وي در خصوص اقاي مطهري تصريح كرد: ايشان در برخي موضوعات موضعي اصلاحطلبانه دارند و در برخي حوزهها هم بنياد گرايانه سخن ميگويند. از طرفي خودشان بارها گفتهاند كه اصلاحطلب نيستند و جزو هيچكدام از سهگانههاي مطرح شده نميباشند.
مطهري در عرصه اجتماعي اهميت خود را از دست داده است. تا زماني كه تغييرات ايجاد نشود قادر به درك از دست دادن اهميت آنها نخواهيم بود و ما هم اكنون نياز به خانه تكاني اساسي داريم، گويا چون فرد مهمي را به مجلس نفرستاديم بدنبال چهرهپردازي هستيم و بدنبال مطهري كه خود بارها اعلام كرده است اصلاحطلب نيست افتادهايم.