- اخبار حزب
- بازدید: 759
ما نجنگیده ایم و غنیمتی کسب نکرده ایم
گفتوگو با امير اقتناعی، مشاور شهردار و مديرکل روابطعمومی و امور بينالملل شهرداری مشهد
با توجه به شناخت پيشيني که از امير اقتناعي داشتم، آن هم بهواسطه سابقه فعاليتهاي سياسي و اجتماعياش که با فعاليت دانشجويي در انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه فردوسي و علوم پزشکي مشهد و پس از آن دفتر تحکيم وحدت و حزب ادوار تحکيم وحدت آغاز و بعد به پيوستن به حزب کارگزاران سازندگي ايران و راهيابي به شوراي مرکزي اين حزب منتهي شده است، قبول مسئوليت مشاور شهردار و مديرکل روابط عمومي و بينالملل شهرداري مشهد از جانب او در شش ماه گذشته برايم عجيب و سوألبرانگيز بود. نه تنها من که بسياري ديگر نيز از اين اتفاق شوکه بودند. پس از انتصابش، موجي از هجمهها از هر دو جريان اصولگرا و اصلاحطلب آغاز شد و رسانههاي مختلفي به تخريب او پرداختند، در عين حال که بسياري از افراد نيز از اين انتصاب استقبال کردند. او اما بيتوجه به هجمهها، براي آنکه کمکي به مديريت شهري اصلاحطلب حاکم بر شهر بکند، آن هم مديريت شهرياي که از جوانب مختلف تحت فشار بوده است، کار خود را ادامه داد. شايد نخستين تبلور اقداماتش، اکرانهاي شهري متفاوتي بود که شهروندان مشهدي با تمام تکثرشان، بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و احساس بيگانگي نداشته باشند. البته حضورش در روابط عمومي شهرداري سبب شد تا بيش از پيش اين حوزه زير ذرهبين قرار بگيرد. روزهاي پاياني سال بهانه خوبي بود تا با او درباره چرايي قبول مسئوليت در شهرداري مشهد گفتوگو کنم و با اين پرسش به ذهنيت او در رابطه با وضعيت جريان اصلاحطلبي پس از پيروزي در انتخابات شوراي اسلامي پنجم شهر مشهد و اتفاقات دو سال گذشته نقب بزنم. اقتناعي که بهعنوان يک فعال سياسي حضور مستمري در عرصه رسانه داشته و پس از قبول مسئوليت کمتر در رسانهها ظاهر شده است، نسبت به عدم مديريت افکار بدنه اصلاحطلبي در شهر مشهد نقد دارد و همچنين معتقد است که عبارت «ضعف در اطلاعرساني» تنها مستمسک برخي مديران شهري براي جبران ضعف عملکردي خودشان است. همچنين سوألات پاياني مصاحبه ناگزير با توجه به جو کرونازده کشور و شهر، به موضوع کرونا و اقدامات ويژه مديريت شهري مشهد در اين خصوص اختصاص داده شد.
زمانی که حکم شما بهعنوان مشاور شهردار و مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل شهرداری مشهد رسانهای شد، شاید نخستین واکنش هر فردی که خبر را میشنید، تعجب بود. این تعجب شاید از دو سو مطرح بود، از یکسو اینکه چرا شهردار مشهد دست به چنین انتخابی زده است و از سوی دیگر اینکه امیر اقتناعی چرا این منصب را پذیرفته است. داستان این انتخاب چیست؟
شاید برای افرادی که به نسبت من و آقای شهردار واقفاند، سخت باشد باور اینکه بگویم من ابتدا از این تصمیم بیاطلاع بودم. من از سفری به مشهد بازگشتم و شب با آقای شهردار صحبت کردیم و فردای آن روز هم ایشان حکم من را در کمال ناباوری زدند. من اساسا متعلق به حوزه روابط عمومی و رسانه نبودم و با توجه به نقشهای سیاسی و اجتماعیای که داشتهام، نسبت من با رسانه اینگونه بوده است که من مخاطب رسانه بودهام و نه عامل رسانه. اما برای نخستینبار در موقعیتی قرار گرفتم که خودم به یک عامل رسانه بدل میشدم. از همین بابت زمانی که آقای شهردار این موضوع را با من مطرح کردند، ابتدا شوکه شدم و نظر موافق هم نداشتم. من اصلا فکر نمیکردم که وارد مجموعه مدیریت شهری شوم و این موضوع در ذهن یا برنامههای زندگیام نبوده است. اما با توجه به نگاه جریانیای که وجود داشت مبنی بر اینکه هر کدام از ما باید گوشهای از کار را برای پیشبرد اهداف جریانی و وعدههای مردمی بگیریم، من به خواست آقای شهردار تمکین کردم. درواقع من به دو دلیل این منصب را قبول کردم؛ یکی به دلیل ضرورت حضورم در راستای حفظ منافع جریانی که آقای شهردار برای من تبیین کردند و دیگری شخص آقای شهردار.
و شخص آقای شهردار چه ویژگی یا ویژگیهایی دارند که شما مجاب شدید این منصب را بپذیرید؟
بهجز اینکه من و آقای شهردار همجریان و همحزبی هستیم، با ایشان سابقه دوستی دارم. اما سوای رفاقت، من به نیت صادقانه آقای شهردار در ارتقای برندینگ شهر مشهد اعتقاد دارم و این شاید مهمترین ویژگی ایشان باشد که من به آن واقف هستم.
به نگاه جریانی اشاره کردید و اینکه هر فرد از جریان اصلاحطلب باید گوشهای از کار را برای پیشبرد اهداف جریان و تحقق وعدههایی که به مردم داده شده است، بگیرد. بیش از 2 سال از عمر مدیریت اصلاحطلبان بر شهر میگذرد. فکر میکنید تا چه میزان مدیریت شهری توانسته است جریانی و مبتنی بر اهداف و نگاه جریان عمل کند و حداقل رضایت حامیان خود را جلب کند؟ چون بخش عمدهای از انتقادات به مدیریت شهری فعلی از دل همین جریان اصلاحطلب است.
فکر میکنم این مسئله ناشی از عدم مدیریت افکار جریان اصلاحطلبی و اقناع نظری بخشی از این جریان است و این مهم الزاما به شهرداری و شهردار فعلی بازنمیگردد. مجموعه مدیریت شهری باید به این سؤال پاسخگو باشند که چه قدر توانستهاند در راستای اقناع نظری بدنه اصلاحطلبی که حامیانشان بودهاند، تلاش و درست عمل کردهاند. بخشی از انتقادات ممکن است درست باشد و ما نیروهای توانمندی در جریان اصلاحطلبی داریم که میتوانستند در تحقق برنامهها و وعدههای انتخاباتی به ما کمک کنند اما نتوانستند وارد مجموعه شوند. این هم خود به دو دلیل است؛ دلیل نخست برونجریانی است و دلیل دیگر درونجریانی. دلیل برونجریانی که خب همیشه در هر دورهای وجود داشته و محدودیتهای خاصی را تحمیل کرده است. اما در رابطه با دلیل درونجریانی باید گفت که ممکن است دچار این غفلت شویم که جریان را به عنوان یک کل واحد اما متکثر نبینیم و آن را به مثابه یک وضعیت موزاییکی، باندباند و گعدهگعده ببینیم، نه حتی حزبحزب. بدین ترتیب دیگر تفکیکهای درون جریان، حزبحزب و بر اساس خردهگفتمانهای درونجریانی نیست و بر اساس رفاقتها و منافع کوتاهمدت است؛ یعنی پیوندهای تاکتیکی و نه پیوندهای استراتژیک. وقتی که این اتفاق میافتد، در کشاکش میان این باندها و گعدهها برخی افرای که شایستگی لازم را هم دارند حذف میشوند یا طرد میشوند و افرادی هم خودشان تصمیم میگیرند که در این وضعیت به کنار روند. من معتقدم که این اتفاق افتاده است. اما موضوع دیگری هم مطرح است؛ اینکه ما مدیریت ضعیفی بر اذهان حامیان خود داشتهایم و انتظارات بخشی از جریان را در یک بازه زمانی به شدت بالا بردهایم. برای برخی افراد جریان و دوستان ما ممکن است این تصور شکل گرفته باشد که پس از پیروزی در انتخابات شورای اسلامی شهر در سال 1396، ما در جنگی پیروز شدهایم و مدیریت شهری را بهعنوان یک غنیمت کسب کردهایم و حال باید آن را بهنسبت برابر میان تمام افرادی که در پیروزی نقش داشتهاند، تقسیم کنیم. در صورتی که این تصوری اشتباه است؛ ما نجنگیدهایم و غنیمتی کسب نکردهایم، ما رقابت انتخاباتی کردهایم و بر اساس وعدهها و شعارهایی که به مردم دادهایم، توانستهایم آنان را قانع کنیم که به ما رأی بدهند و مدیریت شهری را برای یک بازه زمانی مشخص به ما ودیعه بدهند و ما موظفیم بر اساس وعدههایی که دادهایم، شهر را اداره کنیم و بر اساس عملکرد چهارساله و خروجی آن به نسبت تحقق وعدههای دادهشده، از سوی مردم مورد قضاوت قرار بگیریم. حال ممکن است بر اساس وعدههایی که دادهایم و برنامههایی که داشتهایم، در مدیریت شهری از برخی افراد خیلی استفاده کرده باشیم، از برخی کمتر استفاده کرده و از برخی دیگر اصلا نیاز نبوده است که استفاده کنیم. شرکت و رقابت در انتخابات به معنی آن نیست که ما دورخیز کردهایم تا یک بنگاه کاریابی را تصرف کنیم! من به این اعتقاد دارم که وقتی در یک رقابت سیاسی و حزبی پیروز میشویم، باید افراد همفکرمان را که به وعدههای ما باور دارند و توانمند هم هستند بر مسند بگماریم، کادرسازی کنیم و نیروهای خود را در این بستر رشد دهیم، اما این به آن معنی نیست که ما افراد نزدیک به خود را فارغ از توانمندی و کارآمدی باید بر سر کار بیاوریم. همچنین رشددادن نیروهای خود در بستری که گفتم، به معنی آن نیست که نیروهای ما یکشبه چندین پله جهش کنند! در نهایت فکر میکنم انتقاد اصلیای که به همه ما درون مدیریت شهری وارد است، این است که نتوانستهایم بدنه حامی خود را متقاعد کنیم. هر زمان هم که خواستهایم بدنه را متقاعد کنیم، بهموازات هم یا همراستا با هم پیش نرفتهایم و فقط به اشکال مختلف و با افراد مختلف بهصورت مجزا صحبت کردهایم و این بهجای آنکه سبب همافزایی بیشتر شود، بیشتر افراد را در مقابل هم قرار داده است. این روند متأسفانه هم بخشی از انرژی ما را گرفته و سرعتمان را کند کرده است و هم تبعات منفیای برای بدنه حامی ما داشته است.
بخشی از مدیریت شهری خاصه برخی از اعضای شورای اسلامی شهر، معتقدند که بخشی از انتقادات شهروندان به مدیریت شهری، ناشی از بیاطلاعی یا کماطلاعی شهروندان از اقدامات انجامشده است. در واقع اطلاعرسانی ضعیف مدیریت شهری سبب شده است تا یک گسست میان مدیریت شهری و شهروندان بهوجود بیاید. اساسا اطلاعرسانی ضعیف را میپذیرید؟ و اگر پاسخ شما مثبت است، چه راهکاری برای جبران این ضعف دارید؟
من اصلا معتقد نیستم که اطلاعرسانی ضعیف بوده است. حوزه روابط عمومی از جنس حوزه علوم انسانی است. در حوزههای علوم انسانی ما با عینیت مجسم طرف نیستیم. مثلا در حوزه حملونقل میتوان به تعداد اتوبوسها اشاره کرد، در حوزه عمران میتوان به متراژ آسفالت اشاره کرد، در حوزه مالی میتوان به میزان جذب مالی اشاره کرد، اما حوزه روابط عمومی از این جنس نیست و خروجی آن عینیت مجسم و ملموس ندارد. دیگر آنکه در جامعه ما همه افراد این اجازه را به خودشان میدهند که در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی نظر بدهند؛ این مشکل را در زمان انتخاب معاون شهردار و رئیس سازمان اجتماعی و فرهنگی هم داشتیم. از تخصصیترین محافل آکادمیک تا صف نانوایی، همه افراد در رابطه با این حوزهها نظر میدهند. این عارضه جامعه ایران است و حوزه روابط عمومی هم از این آسیب رنج میبرد. همچنین مسئله سلیقه در نحوه اطلاعرسانی هم بر پیچیدگی اوضاع میافزاید. هر مدیر روابط عمومی با تیمی که همراهش است، سلیقه خاصی در نحوه بازتاب اخبار دارد و چگونگی اطلاعرسانی این تیم ممکن است که منطبق بر سلیقهای باشد و با سلیقه دیگر در تعارض باشد. اما دیگر آنکه اگر به تجربه
4 دهه گذشته مدیریتی کشور نگاه کنیم، هر جا و در هر موضوعی که مسئلهای وجود داشته است، همه چیز را به گردن اطلاعرسانی انداختهاند و مشکل را ضعف اطلاعرسانی مطرح کردهاند. مثلا خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی را هم که نگاه کنید، در چندین مقطع همین مسئله را خواهید دید. در این دوره مدیریت شهری، چند مدیر روابط عمومی تغییر کرده است و همه مدیران پیش از من با توجه به امکانات و اختیاراتی که داشتهاند، تلاش خودشان را به نحو احسن انجام دادهاند و اطلاعرسانی انجام شده است. اما فکر میکنم این تبدیل به یک عادت و یک بدعت شده است که هر کسی برای پوششدادن ضعفهای مدیریتی خود تنها با یک جمله، همه چیز را به ضعف در اطلاعرسانی تقلیل دهد. سؤال من سوای بحث مدیریت شهری این است که چه طور زمانی که ضعف و نقصانی در کار وجود دارد، مردم آن را میبینند، اما زمانی که واقعا کاری انجام میشود، مردم آن را نمیبینند؟ من فکر میکنم که مردم به خوبی رصد میکنند و آنچه را که باید میبینند. من معتقدم اطلاعرسانی این نیست که هر چیزی را که اتفاق میافتد، باید موبهبو دائما به مردم گوشزد کنیم؛ با این وجود، باز هم با ابزارهای اطلاعرسانیای که در اختیار داریم، پروپاگاندا میکنیم و کارهای انجامشده را بیشتر در برابر چشمان مردم نمایش میدهیم. بنده چه در زمانی که در خارج از مجموعه شهرداری بودم و چه در 6 ماهی که در روابط عمومی هستم، سراغ ندارم فردی را که از ضعف در اطلاعرسانی سخن بگوید، اما برای جبران این ضعف یک راهبرد عملیاتی و بدیع هم ارائه دهد. روابط عمومی بودجه و امکانات مشخصی دارد و قرار است درگاه ورودی خواست و ذهنیت شهروندان به شهرداری و درگاه خروجی عملکرد شهرداری به جامعه باشد و البته این روابط عمومی باید در شهری فعالیت کند که مختصات خاص خود و گروههای ذینفع بسیاری دارد. اما متأسفانه بسیاری از منتقدان این حوزه که اتفاقا از میان دوستان ما در جریان اصلاحطلب هم هستند، بدون توجه به این مسائل، بهجای حمایت از فعالان این حوزه و کمک به آنان، مرتبا میگویند که ما ضعف اطلاعرسانی داریم. در نتیجه در این 6 ماهی که در این مسئولیت هستم و با توجه به اینکه به مختصات، اختیارات، مصائب و ضعفهای آن هم واقف شدهام، به عملکرد مدیران پیش از خود، نمره قبولی میدهم. نقد ممکن است به هر حوزهای از جمله روابط عمومی وارد باشد، اما اینکه بهکل منکر دستاوردهای این حوزه شویم، کملطفی در حق فعالان این حوزه است. من 6 ماه بیشتر نیست در این جایگاه قرار گرفتهام، اما در این مدت شاهد تلاشهای خالصانه شبانهروزی دوستان روابط عمومی بودهام. امیدارم در هنگام نقد جانب انصاف را رعایت کنیم و بدانیم فعالان این حوزه سنگ زیرین آسیا هستند.
حوزه روابط عمومی از زمانی که شما مسئولیت آن را برعهده گرفتهاید، بیشتر بر سر زبانها افتاده است. همینطور اقدامات روابط عمومی نیز بیش از گذشته زیر ذرهبین است و اکرانهای شهری در این راستا شاید بیش از همه. اکرانهای شهری بهطور محسوسی متفاوت از دوره پیشین مدیریت شهری و حتی مدیران گذشته همجریانی در حوزه روابط عمومی شده است. اساسا چه سازوکاری بر اکرانهای شهری حاکم است، چه چالشهایی در این 6 ماه داشتهاید و چه نقشهای برای تأثیر بیشتر آن دارید؟
من فکر میکنم تا حد زیادی در حوزههای مختلف مدیریت شهری از جمله روابط عمومی، حجم و شکل و شیوه انتقادات به شخص مدیری که بر مسند نشسته است بازمیگردد و نه به عملکرد او. در حوزه اکرانها در دوره من، همانطور که گفتید توجهها نسبت به این حوزه جلب شد؛ چه تعریفها و تمجیدها از افراد درون و برون جریان و چه انتقادات و هجمهها از میان افراد هر دو جریان. بحث تعاریف و تمجیدها که جداست. از بابت انتقاداتی هم که از هر دو جریان مطرح میشود، تشکر میکنم و امیدوارم ادامه داشته باشد. اما در رابطه با هجمهها تأکید میکنم که منحصر به یک جریان سیاسی نیست و در هر دو جریان میتوان رد آن را گرفت که این خود ناشی از یک عادت فرهنگی است و برخی جز تخریب راهی بلد نیستند. در مقابل این هجمهها هم من توجهی ندارم و برخلاف انتقادات، هجمهها در روند عملکرد من تأثیری نمیگذارد و به هیچکس باج نمیدهم. در نتیجه من فکر میکنم چرایی این موضوع دو دلیل دارد؛ یک دلیل حضور شخص من در جایگاه مشاور شهردار و مدیرکل روابط عمومی و بینالملل شهرداری مشهد است که یکی از معاونان شهردار هم چندی پیش بهطنز به من گفت محل دعوای روابط عمومی شخص خودت هستی و نه موضوع یا نوع کارت و اگر در هر مسئولیت دیگری هم قرار بگیری، دعواها به آنجا سرایت میکند. دلیل دیگر آن است که ما در حوزه اکران شهری کارهای بدیعی را با لحاظ سلایق و احوال گروههای متعدد و متکثر ذینفع شهر مشهد با حفظ خاستگاه اصلاحطلبیمان ارائه دادهایم و این طبیعی است زمانی که کاری در حوزهای انجام شود، در رابطه با آن حرفهای زیادی شکل میگیرد. همانطور که شهید مطهری گفته است، قطار زمانی که حرکت میکند به آن سنگ میزنند و کسی به قطار ایستاده سنگ نمیزند. زمانی که مورد انتقاد قرار میگیریم، میفهمیم که کاری انجام شده است و قطعا از انتقادات مشفقانه که سبب بهبود عملکرد شود، استقبال میکنیم. اما اگر انتقادات از روی بهانهجویی، لجبازی و تسویه حساب باشد، قطعا آن را برنمیتابیم. اکرانهای شهری از تولید محتوا، نحوه اجرا و تأیید نهایی گرفته تا چاپ و نصب کار شخص من نیست و محصول یک کار گروهی است بر اساس راهبردهایی که وجود دارد و من تنها این فرایند را مدیریت میکنم. من بهلحاظ شخصیتی اهل تعامل و مدارا هستم و حرفها را میشنوم، اما تصمیم نهایی را خودم میگیرم، چون مسئولیتی به من واگذار شده است و در نهایت من باید در قبال این مسئولیت و عملکرد پاسخگو باشم.
کشور اکنون درگیر بحران ویروس کروناست. شهرداری مشهد در این ایام فعالانه ظاهر شده است و بهجز حوزه خدمات شهری، اکرانهای شهری وسیعی را در جهت آگاهیبخشی به شهروندان آغاز کرده که پیشروتر از سایر کلانشهرهای کشور است. چرا مدیریت شهری در این سطح وارد موضوع کرونا شد؟
بهصورت کلی در این دوره مدیریت شهری، یک رویکرد اساسی حاکم است و آن اینکه ما معتقدیم مدیریت شهری یک دولت محلی است و هر کاری در هر موضوعی که لازم است انجام دهد تا خیر آن به شهروندان مشهدی و زائران برسد، در هماهنگی با سایر دستگاهها باید انجام دهد. موضوع کرونا بحران بدیعی است و فرمانده اصلی در برابر این بحران در استان، شخص آقای استاندار است. تعیینکننده ابعاد فنی و تخصصی این مسئله نیز منطقا دانشگاه علوم پزشکی مشهد است؛ همانطور که آقای استاندار هم تأکید کردهاند. شهرداری مشهد با توجه به همان رویکر کلیای که اشاره کردم، به میدان آمده و حوزه اجرایی و میدانی راهبردهای علمی را برعهده گرفته است و در این راستا مشغول به فعالیت است. اگر فرد یا نهادی از فعالیت شهرداری مشهد در این موضوع ناراحت است، باید این موضوع را با استاندار در میان بگذارد و از ایشان بخواهد تا به شهرداری بگوید دیگر فعالیتی در این موضوع نداشته باشد. در نتیجه اکنون که انتظاراتی از شهرداری برای کمک در این موضوع وجود دارد، شهرداری در چارچوبهای تعریفشده مشخص با تمام قوا به میدان آمده است و ارائه خدمت به شهروندان و حفظ سلامت آنان را وظیفه خود میداند. در نتیجه هر اقدامی را که شهرداری انجام میدهد، با نهایت تعامل و در هماهنگی با سایر نهادهای ذیربط است.
حدود یکسوم جمعیت شهر مشهد کمبرخوردار بهشمار میآیند و این مسئله تبعات خاص خود را بهدنبال داشته است. بحران کرونا، وابستگی زندگی افراد جامعه به یکدیگر و اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم زندگی افراد بر هم را شاید بیش از گذشته پررنگ کرده است. با توجه به نبود امکانات حداقلی بهداشت فردی در مناطق کمبرخوردار شهر مشهد، نگرانی عمیقی در رابطه با جان این افراد و گسترش شیوع کرونا در کلیت شهر وجود دارد. آیا شهرداری برای این مناطق با توجه به بافتار خاص اجتماعی و اقتصادیاش اقدامات خاصی را چه در حوزه اکران شهری و اطلاعرسانی ویژه برای آگاهیبخشی و چه در سایر خدمات انجام میدهد؟
در حوزه روابط عمومی ما از تمام ظرفیتهای خود چه اکرانهای شهری و چه تلویزیونهای شهری، بیلبوردها و استرابوردها برای اطلاعرسانی استفاده کردهایم. احساس کردیم این اقدامات کم است و پس از آن آویزهای ستونی را به تعداد 10هزار عدد در تمامی مناطق و محلات با تمرکز بر مناطق کمبرخوردار نصب کردیم. در فضای مجازی نیز چه بهصورت مکتوب و چه بهصورت تصویری اطلاعرسانی کردهایم و بسط مباحث آموزشی را دنبال میکنیم. همچنین همکاری بسیار خوبی با صداوسیما در دست انجام است. در وسایل حملونقل شهری نیز ضدعفونی روزانه انجام میشود. در حوزه خدمات شهری نیز در ابتدا نیروهای خود را با دستکش، ماسک و مواد ضدعفونیکننده تجهیز کردیم تا سلامتشان تأمین شود. همچنین تفکیک زباله را متوقف کردیم و از نیروهای روزمردی که در این بخش فعال بودند، برای آنکه بیکار نشوند، در بخشهای دیگر نظیر استقبال از بهار استفاده کردیم و البته بهدستور شهردار مشهد در روزهای پایانی سال، این نیروها با لحاظ پرداخت دستمزد، به مرخصی فرستاده شدند. گندزدایی خیابانها را با هدایت و کمک دانشگاه علوم پزشکی بهصورت روزانه انجام میدهیم. همچنین از آقای فرماندار درخواست جمعآوری زبالهگردها را داشتیم و ایشان موافقت کردند و با هماهنگی دادستانی و نیروی انتظامی این مسئله در دست انجام است تا سلامت جسمی و روانی شهروندان تضمین شود. بستههای بهداشتیای را تهیه کردهایم و اقلام مورد نیاز شهروندان را در مناطق کمبرخوردار از جمله شهرک شهید رجایی توزیع کردهایم و این اقدام در دیگر نقاط کمبرخوردار شهر نیز ادامه پیدا میکند. همچنین شبکه هوشمندسازی شهرداری را گسترش دادهایم تا مراجعات حضوری شهروندان کاهش یابد. بر اساس بخشنامههای موجود، نیروهای شهرداری تا حد امکان دورکاری انجام میدهند؛ بهویژه کارکنان زن، افراد مسن و بیماران. حوزه فرهنگی و اجتماعی هم در حیطه آگاهیبخشی و اطلاعرسانی کمک میکند. حوزه مالی شهرداری نیز تمام قد در پشتیبانی هر کدام از اقداماتی که نام بردم فعال است. اعضای محترم شورای شهر هم بودجه خوبی را برای مقابله با بحران کرونا در دو مقطع تصویب کردهاند. حال ممکن است برخی افراد این اقدامات را وظیفه شهرداری بدانند و برخی افراد نظر دیگری داشته باشند. اما باید در نهایت منصفانه داوری کنیم و این قبیل اقدامات شهرداری را ببینیم در راستای خیر عمومی است یا نه. فکر میکنم اقدامات شهرداری در مقابله با بحران کرونا ویژه بوده است؛ کمااینکه وزیر بهداشت نیز در تماس تلفنی با آقای شهردار از اقدامات ایشان تشکر کردهاند. این یک نمونه از تمایزات شهرداری مشهد با دیگر کلانشهرهای کشور است و این موفقیت را باید در تغییر پارادایمهای حاکم بر شهر مشهد جستوجو کرد که یکی از مؤلفههای آن جوانگرایی است. امیدواریم هرچه زودتر بحران کرونا را سپری کنیم تا مدیریت شهری بتواند با قوت دیگر برنامههای خود را دنبال کند و شهروندان تغییر پارادایم حاکم بر شیوه مدیریت شهر را در حوزههای مثبت لمس کنند، نه در حوزههای منفی نظیر بحران کرونا.