- اخبار حزب
- بازدید: 1178
دوگانهی حاکمیت-ملت/ شيوه ورود حاكميت به مسائل فرهنگي باعث دو پاره شدن جامعه شده است
بیستوششمین جلسه از سلسله جلسات دیالوگ عصر پنجشنبه تحت عنوان «حریمِ بر باد رفته» به همت کانون جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی در محل دفتر مرکزی حزب استان در مشهد، برگزار گردید. در این نشست که هدف از آن گفتگویی جامعهشناختی در باب اتفاقات اخیر پیرامون مرز حوزه خصوصی و عمومی بود جمعی از اعضا و هواداران حزب و علاقهمندان به مسائل اجتماعی گردهم آمدند
.
در ابتدای این نشست دکتر حامد بخشی، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی پژوهشکده جهاد دانشگاهی خراسان رضوی، گفت:
سلبریتیها از گذشتههای بسیار دور هم وجود داشتهاند؛ آنها با رسانهها و به خصوص رسانههای دیجیتال در ارتباط هستند. در عمل از سال 2009 واژه سلبریتی پرکاربرد شد. این واژه به اشخاص مشهور در حوزههای خاص اعم از ورزش و هنر و... اطلاق میشود. به دنبال اطلاق این واژه به فرد، مباحث حریم خصوصی و عرضهی آن توسط خود فرد به صورت داوطلبانه مطرح میشود، این مسئله تا حدی است که برخی از صاحبنظران واژه سلبریتی را به شخصی اطلاق میکنند که خود به صورت داوطلبانه حريم خصوصي خود را به منظور استفادههای مختلف در اختیار عموم میگذارد.
این جامعهشناس با اشاره به شکلگیری و حضور نقش طرفداران در کنار سلبریتیها خاطر نشان کرد:
به مجرد اینکه فردی بعنوان سلبریتی مطرح میشود، نقش طرفداران نیز پررنگ میشود؛ افرادی که علاقه زیادی به سلبریتی دارند و به دلیل فاصله اجتماعی اقدام به ایدهآلسازي کرده كه خود منجر به افزایش علاقه و ایجاد زندگی ذهنی خاصیمیشود.اتفاقی مشابه یک رابطه عاشقانه، رابطهای که در آن، میان طرفین فاصله اجتماعي وجود دارد و به همین دلیل طرفين شروع به تصويرسازي از یکدیگر ميكنند. علاقه شکل میگیرد و منجر به ايدهآلسازي ميشود و لذا تصوير فرد در ارزشهاي مختلف برتر از خود واقعی آن شخص است.
وی در خصوص تصویرسازیهای طرفداران مشابه آنچه بیان شد گفت: طرفداران هر سلبریتی نیز چنانکه گفته شد به دلیل فاصله اجتماعی موجود با سلبریتی مورد نظر شروع به تصویرسازی و ایدهآلسازی میکنند که آنها را در علاقهشان مصممتر میکند. بهعلاوه از سویی شیوهی کسبوكار سلبریتیها نیز بر مبنای ساختن تصویرهای بهتر براي مخاطبان است و نتیجتاً تصاوير آگاهانهای که آنها از خودشان منتشر میکنند بهگونهای ساخته و پرداخته شده است که شامل ژست و رفتارهای مناسب و در شرایط ایدهآل باشد.
بخشی تصریح کرد: این تصاویر ساخته و پرداخته شده و ایدهآل به گونهای است که طرفداران فکر میکنند وی در تمام لحظات چنین شرایطی دارد؛ در حالی که زندگي پشت صحنه فرد را نديدهاند. از طرفی همین انتشار تصاویر از زندگی سلبریتیها طرفداران را ترغیب میکند تا به دنبال کسب اطلاعات بیشتری از فرد سلبریتی مورد نظرشان باشند.
وی ادامه داد: در همین رابطه نقش دیگری شکل گرفته است که از آن به پاپاراتزیها یاد میشود. این افراد عكاسان آزادي هستند كه كسب و كارشان عكاسي و فروش عکسها به رسانههایی است که ميدانند از طریق انتشار این اطلاعات به سود قابل توجهی میرسند.
بخشی در ادامه گفت: در این رابطه بحثهایی چون آسیبهای رفتارهای پاپاراتزیها، حریم خصوصی سلبریتیها و وابستگان آنها مطرح میشود. در کشورهای غربي سعی شدهاست قوانینی برای حریم خصوصی سلبریتیها وضع شود که معمولا قوانين معارض و معادل دارند؛ ما با تعارض هنجاری مواجهایم.
وی تصریح کرد: دو هنجار در اینجا مطرح میشود که یکی مسئله حریم خصوصی و حفظ آن است و دیگری اینکه رسانهها آزادند اخبار و مطالب را آزادانه انتشار دهند و هر زمان که در بحث حریم خصوصی جلو رفتهاند با هنجار دوم مواجه شدهاند و لذا سعی میشود در لبالب دو مرز حرکت شود.
بخشی با اشاره به حفظ تعادل میان این دو هنجار گفت: مسئلهای که مطرح میشود این است که در عرصههای عمومی میتوان از سلبریتیها عکس گرفت؛ البته تا جايي كه ایجاد مزاحمت نشود. لذا پاپاراتزیها علیرغم همه فعالیتهایی که برای محدود کردن رفتارهای آنان به وسیله قوانین شده است حضور دارند.
وی در ادامه عنوان کرد: در بررسی موارد اخیری که بهعنوان نقض حریم خصوصی از آن یاد میشود میتوان گفت در واقع هیچ حریم خصوصی نقض نشده است چرا که این تصاویر با توسل بهزور یا از داخل خانه افراد گرفته نشده و تصویربرداری از سلبریتیها در فضاهای عمومی امری متعارف است.
بخشی افزود: حواشی اتفاقات اخیر برای افرادی چون خانم جواهریان، خانم نامداری و خانم اسکندری ناشی از امر دیگری است که در واقع تصویری از فضای عمومی فرد گفته شده است که با تصویری که تاکنون فرد سعی داشته از خود نشان دهد معارض است و این از نکاتی است که هم به لحاظ هنجاری و هم به لحاظ رسانهای سروصدا بهپا میکند؛ در این موارد بازهم صحبت از نقض حریم خصوصی نیست بلکه صحبت از نقض حقوق آن فرد میباشد.
وی عنوان کرد: در بخش عمومی قضیه ارتباط سلبرتی و رسانه باید در نظر گرفت که فرد از این طریق و از راه در اختیار قرار دادن حساب شدهی بخشهایی از زندگياش ارتزاق میکند و در واقع اقتضای سلبریتی بودن این است. بعضی از قسمتهای زندگی که برای بقیه افراد در زندگیشان از دید سایرین پنهان است براي این افراد آشکار میشود و به این معناست که با وارد شدن به اين عرصه و تصميم به فروختن این اطلاعات که منجر به افزایش شهرت وی نیز میشوند چارهای جز تحمل بعضی شرایط نمیماند.
بخشی با اشاره به رفتارهای مختلف سلبریتیها مانند خانم رهنما و ارائه خصوصیترین عکس از قسمتهایی از زندگیاش و متعاقبا پذیرش عواقب و حواشی آن گفت: برخی از افراد مشهور نیز وجود دارند که به انتخاب خود تصمیم میگیرند که اطلاعاتی از زندگی شخصیشان را در اختیار دیگران قرار ندهند که محسن چاووشی را میتوان از این دست نام برد و این در حالی است که بعضی از چهرهها مانند خانم بختیاری با استفاده از شهرتشان اقدام به فعالیت در عرصههای اجتماعی میکنند که همین بیشتر دیده شدن خود در مسیرکاری فرد موثر بوده و او را مشهورتر میکند که میتواند امتیازی برای گرفتن کارهای بیشتر در سینما باشد.
این جامعهشناس خاطر نشان کرد: بحث تصويربرداري از سلبریتیها براي نمايش زواياي ديگر زندگي آنها امر متعارفي است و در تمام دنیا نرمال و عمومی است و تا کنون نیز به جز یک مورد که مربوط به خانم ابراهيمي بود بقيه موراد از جنس نقض حريم خصوصي نيست.
بخشی با اشاره به موارد اخیر مطرح شده در مسئله نقض حریم خصوصی عنوان کرد: با دقت بیشتر میتوان دریافت که در مورد سه مورد اخير مسئله به دو دلیل است که اولی دوگانه بيحجاب و باحجاب و دومی مسئله دورويي و تظاهر است که بدون وجود این دو عامل نمیتوان نفوذ خبری وقایع اخیر را تبیین کرد.
وی ادامه داد: ساختار کشور ما بعد از انقلاب به گونهای شده است که همواره بر دوگانهی باحجاب و بیحجاب تاکید شده و در واقع ساختار حكومتهاي شرقي به گونهای است که همیشه شكاف دولت-ملت وجود دارد و همین مسئله متفاوت از كشورهاي غربي میباشد و به همین دلیل ما به سمتی میرویم که شاید بهدلیل همین ساختارهای متفاوت شادی، نتوانیم الگوهای آنان را پیادهسازی کنیم.
بخشی تصریح کرد: الگوي دموكراسي از ١٠٠سال پيش اغاز و بعد از شکل گیری ارتباط بین ما و غرب دو مسئله قانون و آزادي مطرح شد و در این زمان بود که مشروطه و جریانات آن پیش کشیده شدند.
وی افزود: در طول ادوار گذشته هر زمان كه تلاش کردیم به سمت آزادی و دموکراسی برویم شرایط به طرف هرج و مرج رفت و هر زمان نیز به سمت انسجام حاکمیتی رفتهایم در واقع درگیر استبداد شدهایم، این دوگانه آزادی/هرج ومرج، اقتدار/استبداد تکرار میشود.
بخشی با بیان گرایشات روشنفکران در آغاز حکومت پهلوی به شکلگیری یک حکومت مستبدانه به جهت نیل به پیشرفت اظهار کرد: افراد از مشروطه که حاصلی جز درگیری نمایندگان و ضعف دولت داشت سرخورده شده بودند و این مسئله زمینه را برای ظهور یک استبداد رضاخانی ایجاد کرد؛ این در شرایطی بود که بسیاری از روشنفکران از این مسئله آگاه بودند.
وی ادامه داد: شرایط به گونهای بود که بسیاری از اقداماتی که از جنس اقدامات فرهنگی بودند، مثلاً مسئله کشف حجاب با همراهی برخی روشنفکران (از جمله پروین اعتصامی) مواجه شد. بنابراین همواره به نوعي مداخله حاكميت در امر فرهنگي وجود داشته و به نوعی تبديل به عقده شده که واکنشهایی را نیز بدنبال دارد.
این جامعهشناس گفت: ما از سویی همواره با یک شکاف دولت-ملت مواجه هستیم؛ مسئلهای که در کشورهای غربی متفاوت است و از سویی در طول سالهای گذشته نیز با مسئله مداخله حاكميت در بخش فرهنگي روبرو بودهایم که این نیز امری متفاوت از سایر جوامع است.
وی افزود: در کشورهایی با نظام ليبرال دموكراسي حکومت صرفاً نمایندگی امر امنیتی و سیاسی جامعه را به عهده دارد و امر فرهنگي-اجتماعی متوليان خود را دارد؛ اما زمانی که یک حکومت ایدئولوژیک میشود نه تنها بر امر سیاسی حاکمیت مییابد بلکه بر هژمونی فرهنگی هم مستولی میشود که افراد را دچار مسائلی میکند که از جنس مسائل سایر حکومتها نیست.
وی بیان کرد: زماني كه حاکمیت در عرصه فرهنگي نمایندگی میکند و مادامی که این عرصه فرهنگی در دست اکثریت توده است مسئلهای وجود ندارد و حتی همین امر موجب مشروعیت هم میشود اما آسیبها زمانی نمایان میشوند که حاکمیت دچار تاخر فرهنگی نسبت به توده مردم شود. زمانی که توده مردم ارزشهایی را کنار بگذارد اما حاکمیت همچنان بر آنها پافشاری کند در واقع حاکمیت نماینده اقلیت جامعه خواهد شد و زمانی که این اتفاق رخ دهد شکاف دیگری نیز در جامعه ایجاد میشود که همان شكاف ایدئولوژی-فرهنگي است و آنچه به نظر میرسد که در ساختار امروزِ جامعه شاهد آن هستیم نیز همین نوع شکاف است.
بخشی اظهار کرد: زمانی که حاکمیت توزيع منابع کمیاب خود را را براساس یک سبك ایدئولوژیک خاص بگذارد اين تفاوت که مسئلهای عادی است را تبديل به تقابل و شکاف ميكند. توزيع نابرابر منابع کمیاب بر مبناي پايبندي به ایدئولوژی -که تبدیل به ایدئولوژی اقلیت شده است- منجر به این مسئله میشود که افراد بخاطر دیدن تبعیضها، علیه یکدیگر موضعگیری کنند و شکاف باحجاب-بیحجاب نیز در جامعه ما ناشی از همین مسئله است.
این جامعهشناس بیان کرد: در این شرایط، از سویی بخش باحجاب از اقتدار حاکمیتی برخوردار شدهاند و از سوی دیگر بخش بیحجاب و سایرین از قدرت اجتماعی خود برای ضربهزدن به بخش دیگر استفاده میکنند در نتیجه در برخی از فضاهای عمومی افراد باحجاب با شیوههای برخورد نامناسبی مواجه میشوند که در هیچ جایی از دنیا چنین روالی وجود ندارد و این مداخله ناشی از دخالت حکومت است.
وی در خصوص مسئله سلبریتیها گفت: سلبريتي نفوذ اجتماعی قابل توجهي دارد و افراد سعي ميكنند شبيه این افراد شوند اما زماني خواهد آمد که افراد احساس میکنند همنوایی با سلبریتی مورد نظر ندارند و در اینجا تعارض شناختی بوجود میآید. همین مسئله در رابطه با سلبریتیهای خارجی به وجود میآید و زمانی که ما طرفدار یک سلبریت با جامعهپذیری و سبک زندگی متفاوتی که ما آنرا برای خودمان صحیح نمیدانیم میشویم، دچار تعارض خواهیم بود.
بخشی با اشاره به دو بحث تفاوت زندگی شخصی و تصاویر عمومی سلبریتیها و همچنین مسئله حجاب در جامعه ما عنوان کرد:
بحث حجاب براي ما بحث تفاوت زيستي نيست و همنشيني حجاب با حاكميت باعث شده است امر حجاب امري حاكميتي تلقی شود و فرد باحجاب هم به عرصه شکاف حاکمیت-ملت کشانده شده و درنتیجه سلبریتی به همین جهت از ما دور شود.
وی افزود: بعضی از کارگردانان هستند که از ابتدا دارای گرایشهای مشخص مذهبی هستند و در اینجا فرد میتواند انتخاب کند طرفدار وی باشد یا نه؛ اما مسئله زمانی ایجاد میشود که یک شخص علیرغم تظاهر به ارزشهای حاکمیتی در زندگی شخصی رفتاری خلاف آنچه بیان میکند دارد.
بخشی گفت: در برخی موارد هم مسئلهای از سلبریتیها بیان میشود که هرچند ممکن است در تعارض با حریم خصوصی او باشد اما در اینجا این نقض حریم خصوصی یک ناهنجاری است که ناهنجاری دیگری در برابر آن قرار گرفته و زماني كه اهمیت ناهنجاری دوم از نظر اجتماعی بالاتر از نقض حريم خصوصي باشد، نقض حريم خصوصي به حاشيه ميرود و جامعه به رفتار دیگر توجه ميكند. در واقع بحث ارزشی رفتار دوم است که نقض حریم خصوصی را پررنگ و کمرنگ میکند.
وی تاکید کرد: در موارد اخیری که برای بعضی از سلبریتیها بوجود آمد؛ به این دلیل مسئله حریم خصوصی کمرنگتر شد که در این اتفاقات مسئله دورویی و تظاهر پررنگ است. تظاهر به برخی از ارزشها آن هم به صورت آزادانه و بدون فشار در اینجا برای جامعه یک ضدارزش تلقی شده است. جنس ستارههایی که اخیرا درگیر حواشی شدند متفاوت بوده است و مسئلهی حضور باحجاب آنها به دلیل شرایط در آثارشان نیست؛ بلکه مسئله همان ابراز و اظهار نظرهای آزادانه در خصوص برخی از ارزشها و رفتارهای متناقض ایشان میباشد.
این عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی اظهار کرد: ما در جامعه و ساختار حاكميتي زندگي ميكنيم كه بر روي گسلهاي اجتماعي متعددي بنا شده است که شامل گسل حاكميت-ملت به لحاظ سياسي و گسل فرهنگي -ايدئولوژيك بين حكومت و توده میشود. تفاوتي كه روز به روز بيشتر شده و هرچند حاكميت سعي خود را در همراه بودن با جامعه میکند اما این فاصله روز به روز در حال بیشتر شدن است و این مسئله هم به این دلیل است که حاكميت به لحاظ ايدئولوژيك وابسته به گروههاي پر نفوذي است که نمیتواند از آنها بگسلد.
بخشی ادامه داد: زماني كه چنين مسائلي از سلبريتيها مطرح ميشود میان گسلها بيشتر فاصله ميافتد و در حوزه سلبريتيها به دليل نفوذ اجتماعي آنها و نمایش زندگی واقعی و زندگی نمایانده شده آنها، همين اتفاق ميافتاد و این گسلِ از پیش موجود، فعال میشود.
وی عنوان کرد: يكسري از ارزشها سنگ بناي هر جامعهاي هستند که براي داشتن اجتماع پايدار بايد آنها را داشته باشند. اصليترين اينها ارزش صداقت است و اگر ما در جامعهاي باشيم كه پيشفرض ما دروغگو بودن طرفين باشد و نتوانيم اعتماد اوليه داشته باشيم، ارتباط شكل نميگيرد و با از میان رفتن اعتماد، ارتباط كاركرد خود را از دست داده و جامعه از بين ميرود. لذا ارزش صداقت ارزش پايهاي هر جامعهاي است و به همین جهت همهی جوامع نسبت به ارزشهاي مقابل این ارزش حساسيت زيادي داشته و جامعه نسبت به ارزشهاي نفيكننده ارزش صداقت به عنوان ارزش بنيادين حساس است.
وی با اشاره به اهمیت ارزش صداقت در دوران باستان در ایران و شناخه شدن ایرانیان با صفت صداقت در زمان هخامنشیان بیان کرد: به طور خاص در هرجومرجهاي حمله مغول و... ارزش صداقت به اضمحلال رفت، و همیشه در زمانی که جوامع دچار هرجومرج میشوند و جامعه آنوميك میشود ارزش صداقت نیز کم میشود.
وی در خصوص جامعه کنونی ایران اظهار کرد: علیرغم پایبندی نظری مردم جامعهی ما به صداقت، در عمل این ارزش بارها زیر پا گذاشته شده و از میان میرود.
بخشی در پاسخ به سوالی پیرامون ماجرای نجفی، در خصوص افراد سیاسی جامعه گفت: افراد سياسي هم سلبریتی محسوب ميشوند و زندگي آنها جزو كنجكاويهاي عمومي محسوب ميشود. زماني که رابطه پنهاني يك فرد سیاسی آشکار ميشود نقص حريم خصوصي است، منتها نوعی از نقض حریم خصوصی كه در ارتباط با قدرت شكل ميگيرد.
وی ادامه داد: بخشي از نقض حريم خصوصي به دليل اهداف سياسي است كه توسط نهادهایی است كه توانايي اين کار را دارند و هرچند خلاف قوانين اخلاقي است.
بخشی عنوان کرد: به نظر میرسد حاكميت وارد فازي شده است كه تلاش بر غلبه گفتماني را كنار گذاشته و دنبال كنترل جامعه است و بسیاری از رفتارها نیز نه در جهت اقناع بلکه در جهت کنترل دیگران است. در نتیجه كنترلهايي كه صورت ميگيرد يكجانبه است و ابزار كنترل افرادي است كه در عرصه سياست، داراي قدرتاند و علت يك سويه بودنش هم همين است. به نظر ميرسد اين جنس درزكردن اخبار از جنس درزكردنهاي سلبریتیها نيست بلکه از جنس درزكردنهاي حسابشده و بههم خوردن معادلهی اوليه میباشد.
وی در خصوص حواشی مربوط به رامبد جوان و همسرش هم بیان کرد: مسئلهی وی مستقیماً در رابطه با مسئله دورویی است؛ بدین صورت که بسیاری دیگر از افراد چنین رفتاری داشتهاند اما به این اندازه حساسیت ایجاد نشده است. اينکه فرد در يك رسانه حاكميتي از وطنپرستی صحبت كند اما رفتاری معارض انجام دهد. این حساسیتها ناشی از مسئله دورویی است که فردی در رابطه با حاکمیت از يك سري ارزشها سخن ميگويد و پول در ميآورد.
بخشی اظهار کرد: جامعه حساسيت سياسي ندارد. و توجههاي سياسي توده در حال كمتر شدن است. ذائقه مردم تغيير كرده است. چنانچه در گذشته باب مناظره داغ بود اما مدتهاست -به خصوص در حوزه فكري- باب مناظره، هم از سمت مخاطبان دانشجويي و هم حاكميتي بسته شده است. در شرایط کنونی كارگاههاي پولساز مورد توجه است و شلوغ ميشود. اساساً فضا و ارزشها و اولويتهاي جوانان بعد ٨٨ تا حد زيادي تغيير كرده و رويكرد حاكميت هم گفتمانسازي نيست و رويكرد كنترلي با ابزار زور و مالي است که ناشی از همین تغییر ذائقه مردم میباشد.
وی گفت: در شرایط کنونی حتی بسيج فعاليتی انتفاعي شده است و برخي نظارتهای مالي به بسيج واگذار شده که به معنی درگير شدن نهادهاي ايدئولوژيك با منابع انتفاع است که منجر به همان مسئله تبدیل تفاوتهای اجتماعی به تقابلهای اجتماعی و بروز آسیب شده است. در واقع شيوهی ورود حاكميت به مسائل فرهنگي باعث دو پاره شدن جامعه شده که آسیبهایی را بدنبال خواهد داشت.
بخشی ادامه داد: توجهات برون مرزي ما باعث شده توجهمان را از مسائل اجتماعی برداريم و این بغض مغفول بماند. در واقع به دليل مواجه بودن با تهديد خارجي بخش عمدهی انرژی از حوزه اجتماعی به حوزه سياسي رفته و توجه به بخش اجتماعی با روش كنترل كردن صورت میگیرد.
وی افزود: اساسا اين شيوه منجر به افزايش تهديدات و حتی اقدامات نیتمندانه اجتماعی بیرونی هم شده است و كشورهاي غربي به اين نتيجه رسيدهاند که شيوه نظامي دیگر جواب نمیدهد و بايد از شيوع اجتماعی وارد شویم و لذا برنامههای منتشرشدهشان هم در راستای تقویت همین دوگانگی و تعارض است.
این جامعهشناس بیان کرد: هماکنون میبینیم که افرادی که بیشتر اقدام به دیدن ماهواره و برنامههای برون مرزی میکنند علاقهی بیشتری به مهاجرت نیز دارند و میزان مصرف رسانهای ما با میزان نگرش منفی نسبت به وضعیت جامعه ما نسبت مستقیم دارد.
وی گفت: هر هنرمندی -به دلیل همان شکاف دولت-ملت- زمانی که به حاکمیت نزدیک میشود، مردم به وی حساس میشوند و حتی در مواردی سلبریتیها به دنبال نشان دادن فاصله خود با حاکمیت هستند و هنرمند متعهد به معنای هنرمندی تلقی میشود .که همراه توده است که ناشی از همان شکاف دولت-ملت است
.