- یادداشت
- بازدید: 16
یادداشت نوید حسینیون در روزنامه سازندگی پیرامون کریدور زنگزور
فرصتهای از دست رفته!
سیاستگذاریهای اشتباه باعث شده تا هر روز دچار خسارت جدیدی شویم
به قلم؛ نوید حسینیون؛ عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
ماجرای توافقنامه صلح ارمنستان و آذربایجان و واگذاری کریدور زنگزور به آمریکا برای بهرهبرداری ۹۹ ساله بار دیگر مساله کریدورها و موقعیت ژئواستراتژیک ایران در داخل و خارج و کشور را مطرح و برجسته کرد. بدون شک کریدورهای بینالمللی از نظر اقتصادی، سیاسی، ترانزیتی و حتی زیستمحیطی اهمیت زیادی دارند چون نقش آنها فراتر از یک مسیر ساده جابهجایی است. اهمیت اقتصادی کریدورهای زمینی، دریایی یا ریلی در توسعه تجارت است. هزینه و زمان حملونقل کالا را کاهش میدهند و جریان صادرات و واردات را روان میکنند. باعث برتری اقتصادی میشوند، ایجاد اشتغال میکنند و فرصتهای شغلی و پروژههای عمرانی بزرگی را به همراه دارد.
شهرها و کشورها را به بازارهای بزرگتر متصل میکنند، قدرت نفوذ منطقهای را افزایش میدهند به صورتی که کشوری که کریدورهای مهم را کنترل میکند، در معادلات سیاسی و اقتصادی دست بالا را دارد.
کریدور زنگزور، موضوعی استراتژیک و ژئوپلیتیکی است که در سالهای اخیر به یکی از حساسترین نقاط مناقشه در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. این کریدور قرار است جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به جمهوری خودمختار نخجوان متصل کند. این کریدور برای ایران در چند بُعد دارای اهمیت است. اولین مورد اهمیت ژئوپلیتیکی است که اتصال مستقیم آذربایجان- نخجوان- ترکیه را بدون نیاز به عبور از خاک ایران ممکن میسازد که موازنه قدرت منطقهای را تغییر میدهد. ارتباط مستقیم ایران به اروپا را محدود میکند که باعث نفوذ ترکیه در قفقاز میشود. این مسیر بخشی از طرح «کریدور تورانی» برای اتصال ترکیه به آسیای مرکزی از طریق آذربایجان و دریای خزر است که نقش ایران را در ترانزیت منطقه کاهش میدهد. ایران فعلاً مسیر اصلی ارتباطی نخجوان با آذربایجان است که افتتاح کریدور زنگزور میتواند این موقعیت را تضعیف کند. پیشبینی میشود که ایجاد کریدور زنگزور با کمک آمریکا درآمد سالیانه ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلاری نصیب کشورهای آمریکا، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه کند. این کریدور به بخشی از دالان میانی ترانزیتی برای تجارت بین اروپا و چین بدل میشود. احداث این کریدور باعث تضعیف کنترل روسیه و ایران بر قفقاز میانی میشود.
موقعیت جغرافیایی از دیرباز، مزیت استراتژیک ایران بوده است. ایران از نظر جغرافیایی یک موقعیت استراتژیک کمنظیر بینقارهای دارد که هم از نظر امنیتی- سیاسی و هم از نظر اقتصادی- ترانزیتی اهمیت بالایی دارد. قرار گرفتن در میانه مسیر تاریخی جاده ابریشم میتواند، کریدورهای شرقی- غربی و شمالی- جنوبی را به هم متصل کند. دسترسی به بازارهای وسیع، دسترسی به آبهای آزاد از طریق تنگه هرمز در جنوب که یکی از شریانهای اصلی حملونقل انرژی جهان است و دسترسی به دریای خزر امکان اتصال به کشورهای حاشیه خزر و از آنجا به روسیه و اروپا از طریق کریدور شمال- جنوب (INSTC) موقعیت امکان ایجاد شبکههای متنوع حملونقل و تجارت را فراهم میکند. این موقعیت باعث میشود که ایران در صورت داشتن زیرساخت، روابط سیاسی پایدار و قوانین شفاف، بتواند به هاب ترانزیت و تجارت منطقه تبدیل شود.
اما ما زنگزور و موقعیت خود در کریدورها را یک شبه و به واسطه ترامپ از دست ندادیم، سالهاست که متخصصین و کارشناسان این روزها را هشدار داده بودند، سالهاست که ما به واسطه ساختارهای اشتباه و غلط از میانه کریدوری استراتژیکی که از ایران میگذشته، حدف شدهایم و کریدورهای جایگزین ایران را دور زدهاند. تحریمها و به روز نشدن زیرساختها عملا نقش ایران را در کریدورها کمرنگ کرده است. بروکراسی پیچیده گمرکی مانند فرآیندهای طولانی ترخیص و تعدد فرمها و مجوزها، نبود پنجره واحد تجارت خارجی، نوسان در تعرفههای واردات/ صادرات و نبود قراردادهای پایدار بینالمللی، مشکل توافقات ترانزیتی با کشورهای همسایه، نبود یا کمبود موافقتنامههای دو یا چندجانبه برای ترانزیت آسان و بدون توقف. مشکلات لجستیکی و زیرساختی از جمله ضعف شبکه ریلی و جادهای یکپارچه همچنین کمبود مراکز لجستیکی مدرن از انبارهای هوشمند، سیستمهای رهگیری زنده (Real-time tracking) و امکانات Cross-docking و فرسودگی ناوگان حملونقل از جمله کامیونها و واگنهای قدیمی و مصرف سوخت بالا و سرعت پایین و هزینه حمل بالا و مشکلات بیمهای و مالی و مشکل اعتبار اسنادی و دلایل فنی و تخصصی دیگر همچنین سیاستگذاری اشتباه باعث شده که نتوانیم از پتانسیل جغرافیایی فوقالعادهای برای ایجاد و یا حفظ کریدورهای بینالمللی بهره ببریم. ما زمانی کریدورها را از دست دادیم که نتوانستیم، بندر مهم چابهار را به عنوان یک موقعیت مهم تثبیت کنیم. متاسفانه ساختارهای کند و سیاستگذاریهای اشتباه و عدم درک شرایط منطقهای باعث شده تا هر روز دچار خسارت جدیدی شویم و کشورهای همسایه با دور زدن ایران، بتوانند نقش جدید و پررنگی برای خود در مناسبات بینالمللی احیا کنند.