حزب کارگزاران استان خراسان رضوی

اخبار

سخنرانی مقصود فراستخواه و تقی آزاد ارمکی در نشست حیات نخبگانی در اغما که توسط حزب کارگزاران سازندگی خراسان رضوی برگزار شد

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

نخبگان سیاست‌ساز در تنگنا

InShot_20250220_1002482921.jpg

سخنرانی مقصود فراستخواه و تقی آزاد ارمکی در نشست حیات نخبگانی در اغما که توسط حزب کارگزاران سازندگی خراسان رضوی برگزار شد

 

 

IMG_5299.jpgحزب کارگزاران سازندگی ایران - خراسان رضوی در نشستی از سلسله‌ نشست‌های عمومی «دیالوگ» به بررسی مسألۀ نخبگان و نقش آن‌ها در حیات اجتماعی پرداخت. این نشست با عنوان «حیات نخبگانی در اغما؛ نگاهی به تحولات نهاد دانشگاه در دو دهۀ اخیر» پنج‌شنبه ۲۵ بهمن با حضور برخط تقی آزادارمکی، عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مقصود فراستخواه، عضو هیأت علمی مؤسسۀ پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی برگزار شد. در این نشست، سخنرانان به نقش نخبگان در جامعه و چالش‌های پیش روی آنان پرداخته و وضعیت تعامل میان سیستم‌های اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار دادند.

نخبگان در تنگنا
IMG_5309.jpgمقصود فراستخواه در سخنان خود، وضعیت نخبگان در ایران را مورد تحلیل قرار داد و گفت: «مسأله را از کلیت وضعیت نخبگانی جامعه ایران شروع می‌کنم. عنوان برنامه «حیات نخبگانی در اغما» بیشتر به جنبۀ پروبلماتیک وضعیت اشاره دارد که شاید نتواند به درستی به پویایی نخبگانی در جامعۀ ایران پرداخته و این پویایی را به تصویر بکشد. از این رو به ‌نظر من بهتر است از عنوان‌هایی مانند «حیات نخبگانی در تنگنا» استفاده کنیم زیرا شواهد کافی داریم که نشان می‌دهد، جامعۀ ایران به همراه ظرفیت‌های عظیم نخبگانی خود به آستانۀ یک رشد بی‌بازگشت رسیده است. طرح من این است که ظرفیت‌های نخبگانی ایران به‌طور جدی به مرحله‌ای از رشد بی‌بازگشت رسیده‌اند اما در این رشد، وضعیت بحرانی‌ای ایجاد شده است. به‌گونه‌ای که ظرفیت‌های نخبگانی تجمیع شده، نمی‌توانند به‌طور مؤثر در جامعه و در نقش خود ظاهر شوند. این نخبگان از عدم توانایی در ابراز وجود، نقش‌آفرینی مناسب در جامعه و ناتوانی در تأثیرگذاری بر وضعیت جامعه ناراضی هستند. یکی از دلایل این وضعیت بحرانی، وجود یک دوگانگی عمیق در جامعه ایران است. این دوگانگی، که از ابتدا در ایران شکل گرفته و پیچیده‌تر شده است، در ارتباط با دو مفهوم «زیست‌جهان» و «سیستم» قابل درک است. وقتی صحبت از نخبگان دانشگاهی یا کلیت نخبگان در ایران می‌شود باید توجه داشته باشیم که ظرفیت‌های نخبگانی ایران متعلق به زیست‌جهان جامعه هستند. در واقع، این ظرفیت‌ها متعلق به جهان زندگی و تجربیات نخبگانی است که در شرایط خاص خود در جامعه ایران حضور دارند. IMG_5304.jpgدر مقابل، سیستم‌های رسمی که مسئول سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری هستند و قدرت در دست آنها قرار دارد، هیچ‌گاه به‌طور هم‌زمان و هم‌دل با زیست‌جهان نخبگانی ایران آشنا نبوده‌اند و ارتباط مناسبی با آن برقرار نکرده‌اند. این دوگانگی میان زیست‌جهان نخبگانی و سیستم‌های رسمی از چهار دهه پیش آغاز شده و در حال حاضر به یک بحران جدی تبدیل شده است که در نهایت به وضعیت بحرانی و فاجعه‌بار منتهی خواهد شد. به‌عنوان یک ایرانی، نگرانی جدی دارم که این دوگانگی به‌زودی به مرحله‌ای بحرانی و ویرانگر برسد. این دوگانگی به وضوح نشان می‌دهد، سیستم‌های حکومتی و اجرایی در ایران سعی دارند که زیست‌جهان نخبگانی ایران را به نوعی مستعمره خود کنند. زیست‌جهان نخبگانی ایران از یک پشتوانۀ دموگرافیک (جمعیتی) بزرگ برخوردار است. در حال حاضر بیش از ۲۰ میلیون دانش‌آموخته در ایران وجود دارند که به‌عنوان پشتوانه‌ای برای نخبگان محسوب می‌شوند و در آینده خواهند توانست به این جامعه نخبگانی بپیوندند. بنابراین، این زیست‌جهان نخبگانی به دلیل این پشتوانه و ظرفیت‌های بالای فکری به ‌طور مداوم در حال رشد و تحرک است. این تحرک اجتماعی باعث شده، نخبگان دانشگاهی ایران به طور مداوم در حال جابه‌جایی و حتی مهاجرت باشند. طبق آخرین داده‌های پیمایش جهانی، ایرانیان نسبت به بسیاری از ملت‌ها میل بالایی به موفقیت دارند و در این میان، نخبگان ایرانی نیز میل زیادی به تأثیرگذاری در جامعه دارند. این ظرفیت نخبگانی در حال حاضر به سطح ظهور نخبگان جدید رسیده است. به‌طور سنتی، نخبگان ایران بیشتر از مردان تشکیل می‌شدند اما امروز شاهد ظهور نخبگان زن نیز هستیم. این تحولات، زیست‌جهان نخبگانی ایران را از حالت مردانه سنتی به یک وضعیت دوجنسیتی تبدیل کرده است. علاوه بر این، نخبگان ایرانی به نوعی محلی- جهانی شده‌اند به‌طوری که نمی‌توان آن‌ها را تنها نخبگان محلی ایران دانست. بسیاری از این نخبگان به سطح جهانی رسیده‌اند و در عرصه‌های مختلف علمی و اجتماعی در سطح بین‌المللی حضور دارند. از دهۀ ۷۰ به بعد، این نخبگان الگوهای عمل خود را تغییر داده‌اند و مقیاس تأثیرگذاری آن‌ها در سطح جهانی گسترش یافته است. به‌علاوه، این نخبگان با یک دیاسپورای ایرانی ۱۰ میلیون نفری در ارتباط هستند که از بالاترین سرمایه‌های شغلی، مالی، تحصیلی و تخصصی برخوردار است. این دیاسپورا برای بسیاری از نخبگان ایرانی، به‌ویژه در زمینه‌های علمی، یک شبکۀ ارتباطی جهانی فراهم کرده است. زیست‌جهان نخبگانی ایران از میل IMG_5307.jpgشدید به خودتعیین‌گری برخوردار است. نخبگان ایرانی می‌خواهند در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی مؤثر باشند و در برابر سیستم‌های حکومتی و ایدئولوژیک که بر جامعۀ ایران حاکم است، ایستادگی کنند. این میل به خودتعیین‌گری و آزادی از آن‌جا ناشی می‌شود که نخبگان ایرانی احساس می‌کنند زیست‌جهان آن‌ها در حال تحت سلطه قرار گرفتن توسط سیستم‌هایی است که هیچ ارتباطی با واقعیت‌های امروز جهان ندارند. این وضعیت به بحران‌های جدی در میان نخبگان ایرانی منجر شده است. نخبگان احساس می‌کنند، نمی‌توانند نقش مؤثری در تعیین آینده کشور ایفا کنند و به ‌دلیل محدودیت‌های موجود، از خودتعیین‌گری و تأثیرگذاری اجتماعی خود بازمانده‌اند. به‌ نظر من در چنین شرایطی باید به جای استفاده از اصطلاح «نخبگان در اغما» از عبارت «نخبگان در تنگنا» استفاده کنیم. بزرگ‌ترین مانع در برابر نخبگان ایرانی، سوپراراده‌ها و ساختارهای غیرپاسخ‌گویی است که نه تنها در برابر نقد اجتماعی قرار دارند بلکه دائماً در حال بازتولید خود هستند. این وضعیت باعث شده نخبگان نتوانند رسالت‌های اجتماعی خود را دنبال کنند و به ‌دلیل اینکه نمی‌توانند با این سیستم‌ها تعامل کنند، احساس می‌کنند که دیگر جایی برای تأثیرگذاری ندارند.»

اغما یا پویایی؟ تحولات نخبگان در جامعه ایران
IMG_5302.jpgتقی آزادارمکی هم در تحلیل خود از وضعیت نخبگان ایرانی گفت: «اغما، وضعیت پیش از مرگ است و بر این اساس اگر نخبگان را در سیستم‌های موجود ببینیم، شاید بتوانیم از عبارت «حیات نخبگانی در اغما» برای آنها استفاده کنیم. اما اگر نظام اجتماعی را در نظر بگیریم، معتقدم نخبگان ایرانی در یک مرحلۀ پویایی تمام‌عیار قرار دارند. در واقع در وضعیت تحول و تغییرات جدی قرار دارند که ممکن است در نظر برخی به معنای ضعف و در حالت اغما بودن باشد اما واقعیت این است که نخبگان در حال حاضر در حال تحولات و تغییرات بنیادین هستند که بیشتر از هر زمانی بر مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تأثیرگذارند. یکی از مسائلی که در این زمینه اهمیت دارد، تغییر مفاهیم نخبگی در طول تاریخ فکری و اجتماعی ایران است. در گذشته، مفاهیمی مانند کارشناس، متخصص، روشن‌فکر، دانشمند و در نهایت نخبه به کار می‌رفت. این مفاهیم نه تنها تغییرات اجتماعی بلکه تحولات فکری جامعه ما را نیز نشان می‌دهند. در دوره‌ای که پروژۀ توسعه در دستور کار کشور قرار داشت، بیشتر از واژه‌هایی مانند کارشناس و متخصص استفاده می‌شد زیرا تمرکز بر توسعۀ اقتصادی و تکنولوژیکی بود. اما در دورۀ دگرگونی‌های فکری با ورود به عرصه‌های جدید و در پی شکل‌گیری نگاه‌های انتقادی، مفهوم روشن‌فکری مطرح شد. در دوران پساانقلاب و در جمهوری اسلامی، ما با چالش‌های بنیادین در مورد مفهوم متخصص، کارشناس و حتی دانشمند روبه‌رو شدیم. این چالش‌ها نشان‌دهندۀ یک بحران فکری و فرهنگی بود که در آن روشن‌فکران نیز خود را با مشکلات مختلف مواجه یافتند و در نهایت بسیاری از آن‌ها به مفهوم نخبه پناه بردند. وقتی از نخبه سخن می‌گوییم باید مشخص کنیم که منظور از این واژه دقیقاً چیست. آیا مفهوم نخبه فقط به مدارک تحصیلی مربوط می‌شود یا به ویژگی‌هایی چون مسئولیت‌پذیری، ایثار و داشتن دیدگاه انتقادی و مبتنی بر منافع عمومی؟ در صورتی که نخبه به این شکل تعریف شود باید گفت در سیستم‌های کنونی ایران، جایی برای نخبگان به این معنا وجود ندارد. در حقیقت، سیستم‌های آموزشی و دولتی در ایران به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که نخبگان واقعی به‌عنوان کارگزاران و کارشناس‌های سیستم مورد استفاده قرار می‌گیرند و نه به‌عنوان افرادی که به دنبال تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و سیاسی هستند. در واقع، بسیاری از نخبگان ایرانی در شرایط کنونی با یک وضعیت دوگانه روبه‌رو هستند. از یک طرف به مسائل IMG_5305.jpgبنیادی کشور توجه دارند و به‌طور جدی در حال بررسی مشکلات و بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، از طرف دیگر چون در سیستم‌های رسمی جایی برای نخبگان وجود ندارد، بسیاری از این افراد خود را در موقعیت‌های حاشیه‌ای می‌بینند. نخبگان ایرانی در زیست‌جهان اجتماعی به تحول و تغییرات بنیادین در کشور پرداخته‌اند و مسائل پیچیده‌ای چون بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را مورد توجه قرار داده‌اند. به‌طور خاص، یکی از عمده‌ترین دغدغه‌های نخبگان ایرانی امروز، سرنوشت و آینده کشور است. نخبگان به مسائل کشور و مردم ایران توجه دارند و با بررسی شرایط فعلی، تلاش می‌کنند راهکارهایی برای برون‌رفت از بحران‌ها پیدا کنند. یکی از نکات مهم این است که نخبگان ایرانی از ساحت‌های ابتدایی چون متخصص و کارشناس به ساحت‌های پیشرفته‌تر چون ایده‌پرداز و تولیدکننده الگو منتقل شده‌اند. در حقیقت، نخبگان ایرانی از این مرحله عبور کرده‌اند که به‌عنوان کارشناس یا متخصص در سیستم‌های دولتی و دانشگاهی باقی بمانند. بسیاری از آن‌ها، به‌ویژه متخصصانی که توانایی تولید الگو دارند، با عدم توجه به ایده‌های‌شان در ایران مواجه شده و تصمیم به مهاجرت گرفته‌اند. این افراد که خود را در منزلت نخبه‌گرایانه قلمداد می‌کنند، به‌دلیل بی‌توجهی سیستم‌های رسمی به ظرفیت‌ها و ایده‌های آن‌ها، به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند. در واقع، نخبگان در شرایطی که سیستم‌های داخلی ایران به‌دنبال تغییرات ساختاری نیستند، نمی‌توانند به‌طور مؤثر در توسعۀ کشور نقش ایفا کنند. در ساحت‌های جدیدتر نخبگان، افرادی هستند که قدرت سیاست‌گذاری دارند و به‌عنوان سیاست‌ساز شناخته می‌شوند. این افراد نیز به دلیل شرایط خاص نظام حکومتی ایران که در آن سیاست‌ها از بالا به پایین پیاده‌سازی می‌شود، جایی در سیستم رسمی ندارند. در چنین سیستمی، سیاست‌ها بیشتر توسط مقامات بالادستی تدوین می‌شود و نیاز به تفکر و سیاست‌گذاری مستقل و متفکرانه ندارند. در نتیجه، بسیاری از افرادی که توانایی سیاست‌گذاری دارند و در ساحت‌های مختلف نظری و عملی تجربه دارند به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند. نخبگان ایرانی امروزه بیشتر در جامعۀ مدنی حضور دارند تا در سیستم‌های رسمی دولتی و دانشگاهی. این نخبگان که به‌دلیل شرایط نامناسب موجود در ایران مهاجرت نکرده‌اند، نیرویی مؤثر در بحران‌های اجتماعی، فکری و سیاسی کشور به شمار می‌آیند. به نظر من، این نخبگان می‌توانند نیرویی تحول‌گرا و نجات‌بخش برای کشور باشند و در فرآیند برون‌رفت از بحران‌های موجود، نقش اساسی ایفا کنند. در حقیقت، نخبگان ایرانی در حال حاضر به‌عنوان بخش بیرون‌افتاده‌ای از نظام رسمی در جامعۀ مدنی حضور دارند و می‌توانند به‌عنوان نیرویی مؤثر در تحولات آینده کشور نقش‌آفرینی کنند. در نهایت بررسی وضعیت IMG_5306.jpgنخبگان ایرانی در دوگانگی میان سیستم رسمی و زیست‌جهان اجتماعی، چالش‌ها و بحران‌های پیش‌روی این گروه از افراد را به‌خوبی آشکار می‌سازد. نخبگان ایرانی با وجود ظرفیت‌های علمی و فکری عظیم، به دلیل محدودیت‌های سیستم‌های حکومتی و اجرایی، به‌طور مؤثر در فرآیندهای تصمیم‌گیری و تحول اجتماعی نقش‌آفرینی نمی‌کنند. این وضعیت بحرانی نخبگانی ناشی از فاصله عمیق میان ایده‌ها و تلاش‌های آن‌ها با سیستم‌های قدرت است که مانع از رشد و تاثیرگذاری این ظرفیت‌ها در جامعه می‌شود. در این راستا، نخبگان ایرانی در حال حاضر با یک وضعیت پیچیده و دوگانه روبه‌رو هستند که از یک‌سو در تلاشند تا در مسیر تحول و بهبود جامعه نقش‌آفرین باشند و از سوی دیگر با ساختارهای حکومتی که مانع از بروز پویایی‌های فکری و علمی آن‌ها می‌شود، مواجه‌اند. با وجود این محدودیت‌ها، نخبگان ایرانی هم‌چنان به‌عنوان نیرویی تحول‌گرا در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فکری باقی‌ مانده‌اند و به‌ویژه در جامعۀ مدنی، حضور فعالی دارند که می‌تواند به ایجاد تغییرات اساسی در آینده کشور منجر شود. بنابراین توجه به چالش‌ها و نیازهای نخبگان به‌منظور تقویت نقش آن‌ها در تحولات اجتماعی و سیاسی کشور ضروری به نظر می‌رسد.»

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: بلوار بعثت، خیابان طالقانی، نبش طالقانی 18 پلاک 2/58 واحد 3

تلگرام: kargozarankhorasan@   Telegram.png

اینستاگرام: azadivasazandegi  Instagram.png

توییتر: azadivasazandegi  Twitter.png

تلفن: 09156007606  Viber.png

ایمیل:این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید Email.png

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی