- اخبار حزب
- بازدید: 338
اشکال عیان و روشهای نهان
اشکال عیان و روشهای نهان
یادداشت مهدیه یاوری، رئیس دفتر سیاسی حزب کارگزاران سازندگی در خراسان رضوی در روزنامه سازندگی
مادامی که سخن از «خشونت علیه زنان» به میان میآید، تصور کلیشهای عمومی، چهره زنی زخمی و خونین با کبودیهایی بر چهره و تن است. اما تحدید مساله خشونت علیه زنان به اشکال چنین خشونتهای فیزیکی و بدویای، تنها تقلیل دادن موضوع است و نه چیز دیگری. حال آنکه در دوره متأخر بیشتر باید از شکل نهان و مدرن خشونت علیه زنان سخن گفت که جنبه نهادینه و ساختاری دارد و برخلاف خشونت سنتی و فیزیکی، نه شکل اعمال و نه تاثیرات آن بر زنان، عیان نیست.
نابرابری جنسيتی به طور اعم يکی از موارد مهم خشونت علیه زنان است؛ مسالهای که به تدریج نیز طی سالها با برخی اقدامات از طريق طرح لوايح در مجلس، اقدامات مسئولان و تبليغات از طريق رسانه ها شدت گرفته و نقش بهسزایی نيز در جهت تعمیق شکاف جنسيتی و دور شدن زنان از امکانات اجتماعی دارد. جداسازی در اماکن عمومی و به عبارتی ايجاد «اندرونی در فضای عمومی» نمونهای از تعمیق این شکاف است مانند تفکيک جنسيتی در وسايل حملونقل عمومی، تفکيک جنسيتی در اداره ها و اماکن شغلی و نظاير آنان.
جملگی اقدامات صورت گرفته پس از انقلاب در رابطه با زنان، در عرصه عمومی بدين معناست که زنان از ديد مسئولان دارای هويت اجتماعی و فردی مستقل نيستند و تنها بهعنوان موجودی جنسی مطرحاند. گویی زنان با حضور در جامعه يک محرک و موجودیت جنسیاند که در فضای عمومی مسئولان باید مراقبت از زنان را بر عهده بگيرند و با ساخت يک اندرونی آنان را از فضای عمومی مردانه جدا کرده و در مترو، پارک بانوان و بيمارستان و ساير اماکن به اندرونی بفرستند.
روح حاکم بر قوانین موجود خانواده و طبعاً ساختار کنونی، بدین گونه است که تامين اقتصادی امور يک خانواده را به مردان وامیگذارد و همزمان با اين واگذاری، حق محروم کردن شريک زندگی از اشتغال را دو دستی تقديم مرد خانواده کرده است. چيزی که خود از مصاديق خشونت محسوب می شود چراکه ممانعت از رشد و خودشکوفايی از انواع خشونت های اجتماعی است که بسياری از مردان به پشتوانه قانون و عرف مردسالار عليه همسرشان انجام می دهند و او را از اشتغال منع میکنند؛ و البته همين قانون و ساختار همزمان دستمزد زن و مرد را در محل کار با هم نابرابر کرده است و زنان برای کار برابر، دستمزد کمتری می گيرند. نابرابری دستمزد با این پشتوانه تقويت می شود که مردان نانآور خانه هستند. در همين ساختار تبعیضآميز است که شرايط کار هم، برای زنان و مردان يکسان نيست.
نگاه جنسيتی به زنان نیز خود مسالهای است که در حوزه های مختلف نمود پيدا می کند و بسترساز تبعیض جنسی و خشونت علیه زنان میشود. به عنوان مثال، می توان به برنامه های تلويزيونی اشاره کرد. تلويزيون به عنوان پرقدرتترين وسيله ارتباط جمعی برای تبليغ روش های فکر کردن و پندارهای مربوط به زنان و مردان در جريان زندگی روزمره عمل می کند. تعريفی که تلويزيون از زن ارائه می کند اغلب تکرار نقش های کليشه ای و واژگونه حقايق روحی و ذهنيی آنان در پوشش های خاص است. تلويزيون ابزاری برای بازتوليد نمادين ارزش های جامعه درخصوص زنان است تا به وسيله آن ارزش های قالبی در برابر ارزش های رو به تغيير جامعه تثبيت شود. در سالهای پس از انقلاب اسلامی، زن فقط در نقش همسر مطيع و مادر فداکار الگوسازی می شود. در هر دو تصوير، زنان مبتنی بر جنسيت به تصوير کشيده می شوند و با فضاسازی نمادين از زنانی مواجه هستيم که چيزی جز تصويری منفعل و کليشه ای از آنان وجود ندارد.
آنچه که از طرف مسئولان در ايران در مورد سبک زندگی، هويت و رفتار زنان تبليغ می شود، در رابطه با شرايط دوران گذشته است و نه تنها سنخيتی با نگرش ها و سبک زندگی امروزی ندارد بلکه در تعارض با آن هم هست. ايجاد محدوديت های متعدد برای زنان، اگرچه مصادیق متعدد خشونت علیه زنان در شکل ساختاری و نهان آن است اما باعث تصميمگيری فردی آنان جهت رهايی از تنگناهايی ايجاد شده، خواهد شد.