مقاله ها
- اخبار خراسان رضوی
- بازدید: 536
مشارکت سیاسی زنان در ایران بسیار پایین است./شوراها و قوانین به نسبت برای جوامع روستایی پدیدههای نو و جدیدی هستند
چهاردهمین جلسه از سلسله جلسات دیالوگ عصر پنجشنبه، به همت کانون جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی در محل دفتر مرکزی حزب استان در مشهد، برگزار گردید. در این جلسه که به نمایش مستند «گفتگو در مه» و تحلیلی پیرامون ایستادگی زنان در برابر تبعیضهای ساختارى، اختصاص یافته بود؛ جمعی از اعضا و هواداران حزب و علاقهمندان به مسائل حوزه زنان گردهم آمدند.
در ابتدای نشست دکتر خدیجه بوزرجمهری، از اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و فعال حوزه زنان روستایی، خاطر نشان کرد:
زنان روستایی میتوانند در توسعه گردشگری نقش بسیار مهمی داشته باشند. در حال حاضر گردشگری به عنوان یک فعالیت جایگزین مطرح است زیرا روستاهای ما الان مشکلات آب و کشاورزی دارند. یک نگاه برگشتی به روستاها، به معماری روستا و به فرهنگ روستا میشود. اقامتگاههای بومگردی رایج میشود. مثلا در استان خراسان رضوی ۱۳ تا اقامتگاه بومگردی ایجاد شده که مسئول 4 یا 5تا از این اقامتگاهها خانمها هستند. یعنی مهمان میپذیرد، غذا درست میکند و شغل ایجاد کرده است.
برگردیم به ۲۰۰۰ سال پیش. در ایران اصولا حکومتهای متمرکز و مستبد وجود داشته است. تمام پادشاهان ما غیر از پهلوی و دوره ساسانی همه ریشه عشایری دارند. در حقیقت سیستم قدرت مثلثی شکل است. یعنی وقتی رییس ایل میگوید علیطلوع باید تمام چادرها برافراشته شود؛ اگر کسی یک دقیقه دیر کند تنبیه شدید میشود. پس یک حکومتهای مقتدری بودهاند که فقط باید طبقات پایین حرفشنوی میداشتند. این ساختار ما بوده است. روستا نیز به همین شکل، یعنی ارباب و رعیت بوده است. اربابی که اگر به رعیت کشاورزش میگفته دخترت مال من، رعیت دیگر نمیتوانسته هیچ حرفی بزند. رعیتی که اصلا سواد نداشته، نمیتوانسته تحصیل کند و همیشه این فشارها بوده است. الان دیگر آنطور نیست. زمانیکه اصلاحات ارزی رخ داد و مقداری قدرت مالکین کم شد؛ قدرت مرکزی وارد روستاها شد. درواقع قدرت از مالکین گرفته و دولت جایگزین شود و سپاه دانش، سپاه بهداشت وارد روستاها شد و این مدل هم دارای اشکالات و هم دارای خوبیهایی بود.
میرسیم به جمهوری اسلامی؛ اینگونه مطرح شد که اگر میخواهیم روستاها توسعه پیدا کنند؛ جز با مشارکت مفهومی ندارد. در برنامهریزیها میگفتند توسعه برای مردم. یعنی ما بیاییم «برای» مردم برنامهریزی کنیم. به عبارتی در تهران و مراکز برای روستاها برنامهریزی کنند و مردم هم مشارکت کنند. این هم دیگر جواب نداده است. حال، رویکرد جدید این است که برنامهریزی با مردم باشد. مسئولین و کارشناسان بیایند در روستاها و مشکلات مردم را ببینند؛ اولویتسنجی کنند و از آنها بپرسند. اگر به مرحلهای برسیم که برنامهریزی و مشورت تا آخرین مرحله با مردم صورت پذیرد؛ مردم خود اتکا میشوند و خودشان تصمیم میگیرند و عزتنفس و خودباوری در روستاییان بهوجود میآید.
در ادامه منصوره موسوی، پژوهشگر جامعهشناسی و فعال حوزه زنان، در خصوص مستند گفت:
فکر میکنم حاج کمال نماد پدرسالاری یک جامعه است و پدرسالاری هم یک تعریف خاصی در کشورهای جهان سوم دارد. در واقع همینطور که در فیلم نشون داد شاخصی که حاج کمال داشت این بود که روی سنتها حرکت میکرد. یکی از مشخصاتی که سیستمهای پدر سالار دارند این است که به شدت میخواهند سنتها رو حفظ کنند. بر سنتهای قدیم تکیه میکنند و بر آنها سوار هستند و با آنها میخواهند حرکت کنند. این آقای حاج کمال هم نمونۀ یک پدرسالار بود که حالا یک نمونه کوچکش رو ما در یک روستا میبینیم.
با دیدن این فیلم ناامید نباشید چراکه این فیلم مربوط به سال ۸۰ و اولین دورهای است که شوراهای شهر و روستا رویکار آمده بودند.
خوشبختانه در انتخابات اخیر خیلی رکوردهای آماری شکسته شد. البته به هیچ عنوان نمیگوییم به حد نرمال یا مطلوب رسیده است. در واقع آمار مشارکت سیاسی زنان در ایران بسیار بسیار پایین است. از نظر شکاف جنسیتی به لحاظ سیاسی، ایران در قعر جدول قرار دارد و ششمین کشور از پائین هستیم. اما با همه اینها به لحاظ آماری حضور زنان در ساختار سیاسی کشور در سالهای اخیر به صورت فزایندهای افزایش داشته است. مصداق این مساله را میتوان در کرسیهایی که زنان در مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا گرفتند، مشاهده کرد. بهخصوص در سیستان و بلوچستان علیرغم محرومیتها و ساختار پدرسالارانه، ما شاهد حضور زنان در پست فرمانداری و جایگاههای مختلف سیاسی هستیم و در بعضی از روستاها تمام اعضای شورا، زن هستند. در کل آمارها در این حوزه خوب بوده است و آنقدرها ناامیدکننده نیست. باید افزود که در کشورهایی مثل عراق و افغانستان، به صورت بالا به پایین اصلاحات انجام دادند و سهمیه (درصدی) برای حضور زنان در ساختار سیاسی درنظر گرفته شده است، در حالیکه در ایران اینگونه نیست اما با این وجود با تلاش زنان ایرانی، خودشان این سهمیهها و درصد را بالا میبرند و این نشان از این است که این تغییرها خیلی ساختاری و بنیادی در حال انجام است و خبر خیلی خوبی است. یکی از علتهای اینکه کند حرکت میکند در همین بحث پدرسالاری است که مقاومت میکند. لازم است که مردان هم باید در فراهم آوردن بستر برای فعالیت و حضور زنان پیگیری و ترتیب اثر بیشتری داشته باشند. خلاها و ساختارهای جنسیتی به لحاظ قانونی داریم که همچنان مانع حضور و پیشرفت زنان در جامعه میباشند و تبعیضآمیز هستند. اگر از زنها میخواهیم که مشارکت سیاسی داشته باشند؛ همزمان باید خلاهای قانونی هم قدم به قدم از بین برود. مثلا در قانون خانواده که مرد مثلا میتواند بگوید من اجازه نمیدهم کاندید بشوی. این ساختارها در کشورما، همچنان وجود دارند. یکی از ویژگیهای سیستمهای پدرسالارانه این است که چیزی به نام مشارکت و روابط به شکل افقی را نمیپذیرند و در واقع میخواهند تنها به صورت عمودی و از بالا به پایین باشد. در این ساختار (پدرسالارانه) جنسیت مرد برتر شمرده میشود. باتوجه به این شرایط باید گفت حضور زنان در احزاب، گروهها و انجمنهای سیاسی شوراهای روستایی و شهری تاثیر بیشتری در مقایسه با حضور در مجلس شورای اسلامی و پستهای سیاسی بالاتر داشته باشد، به این دلیل که میتوانند زمینهساز تغییرات تدریجی، ساختاری و موثرتری باشند.
بوزرجمهری:
جوامع روستایی، جوامع سنتی و پایبند به سنتها هستند و به همین دلیل میتوانیم بگوییم که بیشترین دانشهای بومی در نزد روستاییان میباشد. به همین دلیل مقاومترین فرهنگ در برابر تهاجم فرهنگی غرب، فرهنگ روستایی میباشد. نظریه معروفی هست به نام «خرده فرهنگ راجرز» که گفتند در مورد ریشۀ عقبماندگی جامعۀ روستایی میتوان گفت به علت وجود همین نگاه سنتی است که در برابر پدیدههای جدید مقاومت میکنند. شوراها و قوانین به نسبت برای جوامع روستایی پدیدههای نو و جدیدی هستند. روستاییان ما خودشان به صورت سنتی دارای شرکتها و تعاونیهایی بودند. برای تغییر درچنین شرایطی باید به دنبال الگویی مبتنی بر تغییر متناسب با جامعۀ روستایی بود .در جامعه روستایی نقشهای زن و مرد مشخص بوده و هرچه جامعه جدیدتر باشد؛ نقشها کمرنگتر میشود. مثلا در جامعه عشایری نقشها مشخص است و هیچکس در کار دیگری دخالت نمیکند. برای همین است که در فیلم حاج کمال میگوید که زن نباید در کار سیاسی باشد (زن به عنوان جنس دوم نمیتواند در این فعالیت باشد).
منصوره موسوی:
حاج کمال را از دو اشل میتوانم نگاه کنم. یکی اینکه بحث جنسیت است و بحث دیگر سن است. چون تبعیضهای ساختاری لزوما جنسیتی نیست. میتواند تبعیضهای قومیتی، جنسیتی، مذهبی و سنی باشد. در این فیلم تبعیض سن یکی از عوامل تاثیرگذار بود. چیزی به اسم پیرسالاری را میتوان استنباط کرد که در ساختارهای سیاسی ما وجود دارند. حاج کمال به جز اینکه مرد است یک پیرمرد است در واقع. ما در ساختارهای قانونیمان هیچ منعی برای حضور زنان در هیچیک از نهادهای سیاسی نداریم (شاید بجز ریاستجمهوری). در تمامی نهادها منع قانونی در اینجا نداریم ولی منع ساختاری داریم. یعنی ساختارها آماده نیستند.
اینکه در فیلم، زنان جمع نشدند به دلیل ترس از فیلمبرداری از آنها بود. اینها به جامعه مردسالاری که پشت قضیه است برمیگردد. به عبارت دیگر یک کارگردانی وجود دارد به نام سنتهای جامعه مردسالار که کنشهای زنان را هدایت میکند. اینگونه نیست که زنان ذاتا و ماهوا با هم مشکل داشته باشند. این بخش فیلم این پیام را میداد که زنان جامعۀ سنتی، زنان نامرئی هستند و قرار نیست که دیده شوند. یکی از ویژگیهایی که برای سیستمهای پدرسالاری ذکر میکنند این است که این سیستم مبتنی بر کار خانگی زنان است. این را تعریف میکنند که کار زنان در خانه و کار کردان بیرون از خانه است. حال، وقتی زنی (در کارهای بیرونی) موفق است، ممکن است زنان اطرافش بگویند «تو داری به خانوادهات لطمه میزنی». در حالی که به هیچ مردی این گونه نمیگویند. تغییرات اخیر در حوزه زنان (در ایران) تا حدودی رو به بهبود دارد. یکی از تبعیضهای خیلی مهمی که وجود دارد؛ بحث پوشش زنان است. این یکی از معضلات خیلی سختی است که جامعه دارد با آن دسته و پنجه نرم میکند و مجبور میشود که به زودی به آن جواب دهد. زنها وارد چنین چالشی شدهاند که میخواهد در پوشششان که یک نیاز اولیه و خیلی اساسی و انسانی است؛ به آن جواب داده شود و هنوز جامعه پس از این همه مدت جوابی برای آن پیدا نکرده است. من فکر میکنم گره گشایی از مسئله حجاب تبدیل به موضوعی ملی شده است نه موضوع زنان. تبدیل به نیازی ملی شده است و نه نیاز طبقه متوسط یا طبقه بالا یا روستایی.
بوزرجمهری:
از عوامل بحث فرودستی و اینکه زن جنس دوم است؛ عامل اقتصادی است (زنی که قدرت مالی ندارد و باید با هزار ترفند و خم و راست شدن از شوهرش پولی بگید). زنان روستایی ما کاملا در فعالیتهای کشاورزی و اقتصادی سهم دارند ولی فقیرند چراکه در فروش سهمی ندارند. وقتی زنی قدرت مالی داشته باشد همه کار میتواند بکند و تصمیم بگیرد. در این راستا اقدامات خوبی انجام میشود. مثلا صندوقهای خرد ایجاد شده است؛ زنان روستا میتوانند وام بگیرند. گرچه هنوز ضعیف است ولی باز هم قدمهای خوبی است. زنان متوجه شدهاند که میتوانند استقلال مالی داشته باشند؛ میتوانند صندوقهای خودشان را تشکیل دهند. یا مثلا توسعه کسبوکارهای کوچک (خانگی) که میتواند درآمد کسب کند و این درآمد به او قدرت استقلال میدهد و میتواند بیرون بیاید و ارتباط برقرار کند. میدانیم که مردان ما آگاهیهای بیشتری نسبت به زنان دارند که بخاطر حضور بیشتر در جامعه است. گاهی میبینیم که زن تحصیلات عالیه دارد ولی چون محدود است و در جامعه نیست دانشش ارتقا پیدا نکرده است. این کسبوکارها، اقامتگاههای بومگردی، تعاونیها و صندوقها قدمهای مهمی در روستا هستند که دارد اتفاق میافتد.