- یادداشت
- بازدید: 10
یادداشت نوید حسینیون در روزنامه سازندگی پیرامون جنگ 12 روزه
تجربه سخت!
تنهایی استراتژیک ایران
به قلم؛ نوید حسینیون؛ عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
برای نخستینبار، بهای یک منازعه طولانی، پیچیده و پرهزینه با وضوحی بیسابقه را درون ایران دیدیم. هرچند جنگ اقتصادی بهواسطه تحریمها و فشار اقتصادی، سالها بر جامعه ایران تاثیرات عمیقی گذاشته است اما این بار در حملاتی که با طراحی پیچیده و همزمان از سوی چند قدرت نظامی انجام شدند، زیرساختها را از دست دادیم؛ زنان، کودکان و شهروندان غیرنظامی شهید شدند و جامعه با روی دیگر جنگ سخت روبهرو شد. در مرحله اول، جامعه ایران با وجود عقاید مختلف، نشان داد در مفهوم حفظ تمامیت ارضی ایران دارای یک چارچوب و شاکله از روایت ملی ایران است و حمله خارجی را تحمل نمیکند. مردم ایران با وجود دلخوری و سرخوردگی بهعلت مشکلات فراوان و فشارهای اجتماعی و اقتصادی، در لحظات سخت، پای ایران ایستادهاند و با حفظ یکپارچگی ملی نشان دادند که درک و خاطرهجمعی مشترکی از ایران دارند؛ مردم ایران با رفتاری مدنی، حفظ آرامش و کمک به یکدیگر، نشان دادند با دوراندیشی، رفتار عقلایی، بلوغ اجتماعی و سیاسی، چگونه در خطر، یار همدیگر و حافظ کشور هستند.
در مرحله بعد اما در چند سال گذشته با افزایش تنشها در خاورمیانه، بهخصوص عملیات «۷ اکتبر»، بیشتر تحلیلگران، وقوع درگیری و برخورد میان ایران و اسرائیل را حتمی میدانستند؛ همچنان که اتفاقات یک سال گذشته در سوریه و لبنان، نشان از عزم و برنامه جدی اسرائیل برای ورود به درگیری با ایران را میدادند اما باز هم نحوه حمله اسرائیل و ضربات ۲۴ ساعت اول نشان داد که چگونه غافلگیر شدیم. هرچند حمله وحشیانه اسرائیل نقضکننده تمام تعهدات بینالمللی و منشور ملل بود اما این حمله و اتفاقات دو هفته گذشته، نشان داد که ضعفها کجا هستند و ضربهپذیری ایران، چگونه بهوجود آمده است. بهباور همگان، اولین گام عبور از بحران، قبول چالش و نقاط ضعف و مسئولیتپذیری در قبال مشکلات است.
اولین نکته، مساله نفوذ است. در سالهای گذشته بسیاری از دلسوزان درباره رخنه در بخشهای مختلف کشور هشدار داده بودند؛ متاسفانه دستگاههای مسئول چنان درگیر مسائل حاشیهای و درجهچندم شده بود که با وجود تهدید اسرائیل و اعلام آمادگی و تمرین برای ضربه زدن به ایران، نتوانست از این حمله مطلع شود و از آن جلوگیری کند؛ بهگونهای که اولین و بیشترین ضربات توسط حملات داخلی که از درون کشور ساماندهی شده بود، وارد شد. نکته دوم، تنهایی استراتژیک ایران است. ایران در طول تاریخ بهعلت موقعیت خاص ژئوپلیتیک و فرهنگیای که در آن قرار دارد، نتوانسته است اتحادی معنادار و متصل با هیچکدام از قدرتهای جهانی داشته باشد و در تدوین، کاربرد و پیشبرد استراتژیهای خود تنهاست؛ این مهم نشان میدهد که باید عمق استراتژیک ایران را در درون آن جست؛ اتخاذ سیاست وحدت در بالا و قبول کثرت در جامعه. نکته سوم، سیاستهای اشتباه اقتصادی و اجتماعی چند دهه گذشته هستند که باعث فقیر شدن جامعه ایرانی شدهاند؛ سیاستهای اشتباه اقتصادی کنار تصمیمهای اشتباه سیاسی پرتکرار، فشار اجتماعی به شهروندان، بهرسمیت نشناختن سبک زندگی جامعه ایران، دخالت نهادهای غیرمرتبط در مسائل اقتصادی و اجتماعی، همچنین تحریمهای ظالمانه خارجی باعث شدند که جامعه ایرانی بسیار ضعیف و شکننده شود؛ هرچند این حمله خارجی باعث شد که جامعه ایرانی و نخبگانی آن به سمت احیای توانمندیهای خود بروند اما باید در نظر داشت که این وضعیت، شکننده است و باید گام اساسی در راستای رفع معضلات خودساخته اقتصادی و اجتماعی کشور برداشت.
شاید در میانه جنگ و آتشبس شکننده آن، بسیاری معتقد هستند که نباید وارد فضای نقد گذشته شد اما مسئولیتپذیری در قبال وضعیت ایران و جان میلیونها ایرانی، اهمیت ورود به بررسی جدی چگونگی وقوع اتفاقات گذشته را چندین برابر میکند. باید برای بازسازی و بازاندیشی تصمیمی سخت اما شجاعانه اخذ کرد؛ از این پس، قهرمانان ما تنها افرادی نیستند که اسلحه بهدست گرفتند بلکه آنهایی هستند که ساختند، بازسازی کردند، اعتماد آفریدند و آینده را با دستهای خالی از نو بنا کردند. این رویکرد واقعگرایانه است که اعتماد عمومی را تقویت میکند و مقدمهای است برای اصلاحات جدیتر. در نهایت، این نوع روایت است که میتواند جامعه را از خشم و فرسایش به سمت فهم و بلوغ تاریخی سوق دهد.
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را…!